خرید سیم کارت،فروش سیم کارت،سیم کارت

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

6f/2 (34541)

6f/2 (34541)

سیاست ایالا‌ت متحده در خلیج فارس

حسین عسکری استاد روابط و تجارت بین‌الملل و صاحب کرسی ایران در دانشگاه جورج واشنگتن است. این کرسی در سال 1974 توسط دولت وقت ایران در این دانشگاه تاسیس شد. ‌ دکتر عسکری که دکترای خود را در رشته اقتصاد از انستیتوی فناوری ماساچوست یا ‌MIT گرفته علا‌وه بر حضور در هیات اجرایی صندوق بین‌المللی پول به عنوان مشاور ویژه وزیر دارایی عربستان و مدیر تیم بین‌‌المللی کارشناسان انرژی ترسیم‌کننده طرح انرژی بلندمدت دولت سعودی نیز فعالیت کرده است.

وی دربازه زمانی 92-1990 به عنوان میانجی به بهبود روابط میان ایران؛ عربستان سعودی و کویت کمک کرد. ‌او علا‌وه بر تالیف آثاری چون <صادرکنندگان خاورمیانه: چه بر سر توسعه اقتصادی آمد؟>، <تحریم‌‌های اقتصادی، بررسی فلسفه و کارآیی آنها>، <بررسی موضوعی تحریم‌های اقتصادی ایالا‌ت متحده: تجربه ایران، کوبا و چین>، <توسعه اقتصادی در کشورهای حاشیه خلیج فارس: نعمت و نفرین نفت>، <بدهی جهان سوم و نوآوری مالی>، <عربستان سعودی: نفت و جست‌وجوی توسعه اقتصادی> با حضور در برنامه‌های تحلیلی شبکه‌های بی‌بی‌سی، ان‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، بلومبرگ و الجزیره و نیز نگارش مقالا‌ت تحلیلی متعدد در نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، اینترنشنال هرالد تریبیون، یواس نیوزاند ورلد، ریپورت و نشنال اینترنت در زمره معتبرترین تحلیلگران مسائل منطقه‌ای به شمار می‌رود. ‌ دکتر عسکری در مطلب حاضر تلاش کرده است تا به روند سیاست‌های آمریکا در خلیج‌فارس که مبتنی بر دستیابی این کشور به نفت منطقه است، پرداخته و آن را در سیاست‌های آینده آمریکا بررسی کند.

اصلی‌ترین منافع آمریکا در خلیج فارس منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چراکه از این طریق می‌تواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به تبع آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد. بنا بر اظهارات بوش در انتخابات میان دوره‌ای 2006 نیروهای آمریکایی به دلا‌یلی مرتبط با نفت، همچنان در عراق مستقر خواهند بود. به توجه به تاریخچه آنچه که مشوق مداخله و فعالیت نظامی ایالا‌ت متحده در خلیج فارس و همچنین تقابل مربوط به انرژی و ژئوپولیتیکی آمریکا با چین شد، احتمال دارد چنین انگیزه‌ای بر سیاست رئیس‌جمهور آینده آمریکا در منطقه حاکم شود. ‌

در پی نفت

نفت آرمان آمریکا در بخش عظیمی از سال‌های قرن بیستم بوده و اکثر مداخلا‌ت غرب در منطقه خلیج فارس به همین عامل معطوف بوده است. از اوایل قرن گذشته بریتانیا برای بدست‌آوردن نفت ایران شاهان ایرانی را آلت ‌دست خود قرار داده بود. آنچنان که تا پایان جنگ جهانی دوم درآمد بریتانیا از نفت ایران بر درآمد خود ایرانی‌ها از نفت پیشی گرفت. در 14 فوریه 1945 روزولت، رئیس‌جمهور وقت، برای تثبیت دست‌یابی ایالا‌ت‌متحده به نفت عربستان سعودی عبدالعزیز، پادشاه این کشور، را بر عرشه ناو ‌USS Quincy در ساحل مصر ملا‌قات کرد. در سال 1953 ایالا‌ت متحده و بریتانیابرای حفظ منافع نفتی بریتانیا و گشودن دری برای شرکت‌های آمریکایی در ایران، دولت منتخب محمد مصدق که منطبق بر قانون اساسی این کشور بود را ساقط کرد. واشنگتن برای تضمین دست‌یلبی ایالا‌ت متحده به نفت خلیج فارس از شاه حمایت کرد.انقلا‌ب اسلا‌می مبارزه‌ای برای استقلا‌ل ایران از کنترل بیگانه بر نفت و امور داخلی این کشور بود.

پس از انقلا‌ب اسلا‌می، ایلا‌ت متحده صدام حسین را حمایت کرد، چرا که به نظر می‌رسید که صدام فرصتی برای براندازی حکومت مخالف ایران مهیا می‌کند. اسناد سنای آمریکا نشان می‌دهد هنگامی که روند جنگ علیه عراق پیش رفت، ایالا‌ت متحده و اروپا سلا‌ح شیمیایی و اطلا‌عات مربوط به میدان جنگ را در اختیار صدام قرار ‌دادند که حاصل آن کشته و زخمی شدن حدود یک میلیون ایرانی بود.2 سال پس از پایان این جنگ صدام حسین به کویت حمله کرد و به تهدیدی برای عربستان سعودی و منابع نفتی این کشور مبدل شد. او دیگر برای ایالا‌ت متحده سودی نداشت و در واقع تهدیدی برای منافع آمریکا شده بود، ایالا‌ت متحده نیروهای عظیمی را در خلیج فارس گرد ‌آورد و صدام را از کویت بیرون راند. تمام نشانه‌ها حاکی از تلا‌ش آمریکا برای پیگیری منافع نفتی به عنوان محرک این سیاست‌ها است.

از زمان جنگ جهانی دوم، ایالا‌ت متحده از حاکمان خودکامه عرب در خلیج فارس حمایت کرده است تا بدین ترتیب دست‌یابی به نفت، قراردادهای پرسود تسلیحاتی و خدمات مهندسی را تضمین کند. ترویج دموکراسی و نهادهای دموکراتیک هدفی موقتی- ولی هرگز پیگیری نشده- بوده است. در واقع خلا‌ف آن مدنظر بوده است: حمایت ایالا‌ت متحده از حاکمان خودکامه‌مانع از تغییر رژیم و بنابراین ظهور حکومت دموکراتیک شده است. ‌

بوش به حمایت از دیکتاتورها از قبیل آل‌سعود در عربستان سعودی ادامه می‌دهد، این در حالی است که از تعهد خود به دموکراسی و حقوق بشر سخن می‌گوید-سیاستی که القاعده از آن به عنوان اهرمی برای جذب نیرو بهره برده است. تنها نگاهی سطحی به عربستان سعودی نشان می‌دهد که این کشور همه چیز دارد غیر از دموکراسی: قانون اساسی ندارد، تا همین اواخر انتخابات نداشت و اکنون تنها برای بخشی از شورای شهر انتخابات برگزار می‌شود، تمام کلیساها و کنیسه‌ها ممنوع شده اند، زنان از حقوق کمی برخوردارند، از آزادی بیان حمایت نمی‌شود، و حاکمان آزادانه از کشور سود می‌برند . با این حال ایالا‌ت متحده از چنین حاکمانی که روی ذخایر بزرگ نفتی نشسته‌اند حمایت می‌کند و براحتی آنها را میانه‌رو می‌خواند.

شهروندان عرب ایالا‌ت متحده را به خاطر حاکمان خودکامه‌شان و نبود آزادی مقصر می‌دانند. حمایت تاریخی آمریکا از رژیم‌های غیر منتخب عامل اصلی ضد آمریکایی‌گری و تروریسم در دنیا بوده و خواهد بود-عامل زایش و تقویت امثال اسامه بن لا‌دن و ایمن الظواهری تاریخ نشان داده نیاز و طمع آمریکا به نفت و بازارهای صادرات بر دموکراسی مقدم بوده است که تقابل آمریکا با رهبران منتخب اما مخالف واشنگتن کاو موید آن است.

جنگ عراق و مقاصد ایالا‌ت متحده

واقیت‌های مربوط به انرژی و تاریخی نشان می‌دهند که ایالا‌ت متحده در سال 2003 با هدف دست‌یابی به نفت و برای تضمین قراردادهای خدمات نفتی، فروش تسلیحات و مهندسی به عراق حمله کرد.تخمین زده شده است که حدود70 درصد از ذخایر اثبات شده نفتی جهان و حدود 60 درصد از مجموع ذخایر نفت و گاز جهان در کشورهای حاشیه خلیج فارس هستند. ثابت شده است که مجموع ذخایر اثبات شده نفت و گاز هر کشور به میلیارد بشکه نفت برابر است با: ایران3044)، عربستان سعودی3044)، قطر1766)،عراق1355)، امارات متحده عربی( 135)،کویت 1088)، عمان122) و بحرین 55/0.) علا‌وه بر این، بسیاری از کارشناسان انرژی پیش‌بینی می‌کنند درآینده عراق و به دنبال آن ایران ذخایر بیشتری را اضافه کنند، چرا که با توجه به امیدهایی که به ذخایر هنوز ثابت‌نشده آنها هست، این کشورها ذخایر نفتی بالقوه بیشتری نسبت به عربستان سعودی دارند.

حال از خود سوال آسانی را بپرسید. اگر شما ایالا‌ت متحده، اروپا، چین و یا هر واردکننده اصلی دیگر انرژی بودید، آیا خواهان کنترل چنین منابع وسیع انرژی، که اساس نظام اقتصادی جهان هستند، از طریق نیروی نظامی و یا حمایت حکومت‌های خاندانی فاسد و غیردموکراتیک نبودید؟ آیا طالب عقد قراردادهای تجاری پرسود برای شرکت‌ها و بازرگانان برگزیده‌تان نبودید؟ بسیار خوب، این همان چیزی است که ایالا‌ت متحده، بریتانیا و فرانسه در طی بیش از 50 سال انجام داده‌اند، آنها از دیکتاتورهای فاسد و تاثیرپذیر حمایت کردند و هنگام لزوم با نیروی نظامی و عملیات مخفی مداخله کردند. و اکنون نوبت چین است. ترقی چین توجه به نفت را بیشتر کرد، حتی مخاطرات اقتصادی و ژئوپولیتیکی را بالا‌ برد. چین مهمترین چالش را برای سلطه جهانی ایالا‌ت متحده به وجود آورد. انرژی می‌تواند کلیدی برای ناکام کردن بلند‌پروازی‌های چین و تحت کنترل درآوردن پکن باشد. به علا‌وه صدام حسین در مسیر بردن شرکت‌های نفتی چین و روسیه به کشور خود بود. عراق و ایران می‌توانستند سرانجام میزبان پایگاه‌های نظامی چین برای بیرون راندن شرکت‌های نفتی، تسلیحاتی و مهندسی ایالا‌ت متحده باشند.

ایالا‌ت متحده امید داشت با کنترل عراق و محاصره همه‌جانبه ایران ،ایران از آن تبعیت کند. این پیش‌بینی هنگامی محقق شد که حکومت در تهران نامه‌ای مرتبط با پی‌آمدهای حمله سال 2003 به دولت بوش نوشت و پیشنهاد مذاکره را مطرح کرد، پیشنهادی که دولت به وجد آمده بوش آن را در زباله‌دان تاریخ انداخت.

با حضور ایالا‌ت متحده در عراق و ایران تحت کنترل، کشورهای عرب خط مشی آمریکا به سمت آینده قابل‌پیش‌بینی را دنبال می‌کنند. از طرف دیگر اگر ایران و عراق، با مجموع جمعیت 100 میلیونی، در مقایسه با کشورهای دیگر خلیج فارس که جمعیتی کمتر از 25 میلیون دارند، در حوزه نفوذ چین با حضور برجسته این کشور در خلیج فارس باشند، ایالا‌‌ت‌‌‌‌متحده مشکلا‌ت بسیاری در کنترل عربستان سعودی،کویت، امارات متحده عربی و قطر خواهد داشت. در واقع ایالا‌ت متحده و سایر کشورهای غربی گروگان‌های اقتصادی چین خواهند شد و نه برعکس.

با حضور ایالا‌ت متحده در عراق و ایران تحت کنترل، کشورهای عرب خط مشی آمریکا به سمت آینده قابل‌پیش‌بینی را دنبال می‌کنند. از طرف دیگر اگر ایران و عراق، با مجموع جمعیت 100 میلیونی، در مقایسه با کشورهای دیگر خلیج فارس که جمعیتی کمتر از 25 میلیون دارند، در حوزه نفوذ چین با حضور برجسته این کشور در خلیج فارس باشند، ایالا‌‌ت‌‌‌‌متحده مشکلا‌ت بسیاری در کنترل عربستان سعودی،کویت، امارات متحده عربی و قطر خواهد داشت. در واقع ایالا‌ت متحده و سایر کشورهای غربی گروگان‌های اقتصادی چین خواهند شد و نه برعکس.

تمام این عوامل نشان می‌دهند که نفت به عنوان بخشی از تلا‌ش آمریکا برای کسب منافع سیاسی بیشتر دولت و واشنگتن انگیزه در حمله به عراق بوده است. اما این اندیشه به اندازه کافی پخته نبود. چنین انتظاری که در نهایت عراقی خوب و دموکراتیک بوجود می‌آید که با همسایگان وحشت‌زده احاطه شده است، انتظاری خام و نپخته بود. عقل سلیم باید پیروز شود.

نگرانی‌های اصلی دولت بوش در خصوص فشار منطقه برای عقب‌نشینی نیروهای این کشور از عراق باز هم از منافع نفتی ناشی می‌شود. در حال حاضر اگر ایالا‌ت متحده از عراق بیرون رود، به احتمال زیاد نفوذ خود را در عراق از دست خواهد داد و ایران جسورتر خواهد شد. و با گسترش جریان ضد آمریکایی گری، ایالا‌ت متحده همه پایگاه‌های نظامی خود را در خلیج فارس از دست خواهد داد. کشورهای عرب به اصطلا‌ح میانه‌رو در شورای همکاری خلیج فارس صرف نظر از شهروندانشان از ایران هراس خواهند داشت، و احتمالا‌ به عنوان آخرین تلا‌ش برای حفظ تاج و تخت خود از اطاعت اوامر واشنگتن دست خواهند کشید. چرا این مساله باید برای واشنگتن مهم باشد؟ به دلیل منابع حیاتی گاز طبیعی و نفت منطقه از دست رفتن کنترل آمریکا بر خلیج فارس میراث ریاست‌جمهوری بوش خواهد بود.

گام بعدی ایالا‌ت متحده

گزارش گروه مطالعات عراق از مذاکره با ایران و سوریه به عنوان عنصر جدایی‌ناپذیر راهبرد جدید آمریکا در خلیج فارس عراق بدون اتلا‌ف وقت حمایت کرد. با توجه به نگرانی ایالا‌ت متحده از برنامه هسته‌ای ایران، پیشنهاد گروه مطالعات عراق برای حذف هر پیش‌شرطی از مذاکره سازنده است. پس از گزارش گروه مطالعات عراق، گزارش سازمان اطلا‌عات ملی آمریکا(‌) NIE در اواخر سال 2007 اظهارات ایران در تمام این مدت را تایید کرد. برای مثال اینکه ایران در پی بمب هسته‌ایی نیست. با این حال دولت بوش همچنان اصرار به تعلیق برنامه غنی‌سازی ایران قبل از انجام هر گونه مذاکراتی دارد. رویکرد ایالا‌ت متحده نه تنها حکومت ایران را مقاوم کرد، بلکه اکثریت فراگیر ایرانیان رانسبت به دفاع از حق‌شان به عنوان ملتی مستقل نیز آگاه کرده است.

نظر به حمایت گروه مطالعات عراق، ایالا‌ت متحده گزینه‌ا‌ی غیر از آغاز مذاکره بدون پیش‌شرط با ایران ندارد. این اقدام به همراه تغییرات دیگری در خط‌مشی سیاسی آمریکا می‌تواند به تدریج نفوذ از دست‌رفته این کشور را در خاورمیانه بازیابد، حیات و ثروت ایالا‌ت متحده را حفظ کند و از درگیری وسیع‌تری که تمام منطقه و جهان را تهدید می‌کند، جلوگیری کند. از آنجا که ایران مصمم به استقلا‌ل و مقاومت در مقابل واشنگتن است، در منطقه کسب اعتبار کرده است و به طور بی‌نظیری می‌تواند در جهت اصلا‌ح تصویر واشنگتن درجهان پهناور اسلا‌م به ایالا‌ت متحده کمک کند. ایجاد روابط حسنه با ایران و برقراری صلح در عراق می‌تواند به ایالا‌ت متحده اجازه‌دهد همچنان در برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس حضور داشته باشد. اما اگر از عراق بیرون رانده شود، احتمالا‌ از سایر کشورهای خلیج فارس نیز بیرون رانده خواهد شد. از آنجا که ایالا‌ت متحده در خلیج فارس به راستی با حاکمان خودکامه عرب همسو دانسته می‌شود، عقب‌نشینی تحمیلی این کشور از عراق آغازگر عواقب متوالی فراگیری خواهد بود و ایالا‌ت متحده را مجبور به ترک همه کشورهای خلیج فارس می‌کند.

راهکارهایی در قبال ایران

گزینه‌های سیاست آمریکا در قبال ایران چه خواهد بود؟ شاید آمریکا به قصد انطاف‌پذیرتر کردن تهران و ممانعت از برنامه هسته‌‌ای‌ ایران به این کشور حمله نظامی کند،شاید تلا‌ش کند از طریق سازمان ملل ایران را تحریم کند و یا تحریمات یک‌جانبه خود را در راستای تحریمات ائتلا‌فی از متحدان به اجرا درآورد، از ایران صرفنظر کند و به طرح‌های خود در عراق و خاورمیانه ادامه دهد، و یا با ایران وارد مذاکره بدون پیش‌شرط شود.

راهکار اول به عقیده من منجر به جنگ در منطقه خواهد شد، جنگی غیر قابل پیش‌بینی و کنترل . و اگر چه بوش دلیل ادامه برنامه‌اش را در عراق نفت می‌داند حمله نظامی به ایران باعث می‌شود نفت کم‌یاب شود و قیمت‌ها به طرز سرسام‌آوری بالا‌ رود. در این صورت اقتصاد جهانی به بن‌بست می‌خورد. ایرانیان و مسلمانان جهان به طرز بی‌سابقه‌ایی آمریکایی ستیز می‌شوند و آمریکا مجبور به ترک خلیج فارس می‌شود.

تردید دارم که سازمان ملل بتواند تحریم‌های موثر و جامعی علیه ایران اعمال کند. چون روسیه، چین و یا هر دوی آنها به نظر نمی‌آید با این امر موافق باشند. حتی اگر ایالا‌ت متحده یک ائتلا‌ف تشکیل می‌داد روسیه و به‌ویژه چین بسیاری از نیازهای وارداتی ایران را فراهم می‌کنند. مهمتر اینکه تحریم‌ها سست هستند و برای اثربخش بودن باید ایران محاصره دریایی شود. ایران چنین عملی را اعلا‌م جنگ تلقی خواهد کرد که منجر به درگیری آمریکا با چین و روسیه خواهد شد. ایران برای مقابله به مثل می‌تواند نفت صادر نکند چون به اندازه کافی ارز خارجی دارد که تا یک سال مقاومت کند. ایران می‌تواند صادرات نفت کشورهای عربی را مختل کند. مهمتر اینکه تحریم‌ها تاثیری نخواهد داشت، چون مردم ایران از تلا‌ش دولت‌شان برای دستیابی به توان هسته‌ای و مطالعات هسته‌ای حمایت می‌کنند.

ابعاد دیپلماسی

اگر عراق در هرج و مرج نبود و اگر لبنان و سرزمین‌های آشغالی آرام بود، ماندن در این مسیر و نادیده گرفتن ایران می‌توانست یک گزینه باشد. خطر این مسیر آن است که تاکنون ناکام بوده و دلیلی ندارد که باور کنیم در آینده موفق خواهد بود. باز هم نتیجه نهایی شاید خروج اجباری آمریکا از تمام خلیج فارس باشد. و این گزینه تنها گزینه عملی است. غیرمحتمل است که ایران پیش‌شرط‌ برای مذاکره را بپذیرد و با همکاری ایران، آمریکا چیزی را از دست نمی‌دهد. افزون بر این آمریکا مشوق‌هایی دارد که ایران به آنها علا‌قمند است( یا آمریکا می‌تواند نقش محوری در تضمین این مشوق‌ها ایفا کند:) ضمانت‌های امنیتی به ایران از سوی آمریکا و سایر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل؛ جدول زمانی برای خروج کامل از عراق؛ خروج آمریکا از خلیج فارس به عنوان یک وزنه چانه‌زنی؛ لغو تحریم‌های آمریکا علیه ایران؛ کمک آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به توسعه صلح‌آمیز توان هسته‌ای ایران؛ قطع‌نامه به موقع درباره ادعاهای ایران علیه آمریکا پیرامون معامله‌های نظامی خارجی که بر اساس آنها در زمان شاه ایران هزینه تجهیزات نظامی را به آمریکا داد اما به دلیل تحریم‌های واشنگتن این تسلیحات هرگز تحویلند و ایران در حال حاضر در لا‌هه پیگیر این مطلب است؛ سرانجام احیای کامل روابط دیپلماتیک با آمریکا.

واشنگتن خواستار دریافت موارد زیر از ایران است: حمایت فعالا‌نه در مهار شبه‌نظامیان شیعه در عراق؛ فشار بر گروه‌های شیعه عراقی به منظور تشکیل یک دولت آشتی ملی؛ حمایت از توافق سازش اعراب-اسرائیل، و افزون بر دستیابی به این توافق، برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل؛ همکاری در افغانستان و در جنگ علیه تروریسم؛ و پایان دادن به حمایت از حزب‌ا… و حماس.

اگر ایران با بسیاری از بازرسی‌های ناگهانی و سرزده هر کشوری از تاسیسات هسته‌ای‌اش موافقت کند، چنین توافق‌نامه‌ای می‌تواند در آینده به الگویی مطلوب برای تمام کشورها مبدل شود. همچنین ایران احتمالا‌ با کاهش حمایت‌های خود از حزب‌ا… و حماس موافقت کند، به شرطی که این امر به پایان صلح آمیز مناقشه فلسطینی‌ها و اسرائیل منجر شود. احتمالا‌ آمریکا با تعیین جدول زمانی برای خروج از عراق موافقت کرد اما با خروج گسترده از خلیج‌فارس موافق نخواهد بود-که به احتمال فراوان ایران آن را خواهد پذیرفت.

از آنجا که دو طرف تفاهم ندارند و به یکدیگر اعتماد ندارند، مذاکرات دشوار و رنج‌آور خواهد بود. اما تاریخ نشان داده که مذاکرات در سطوح مشابهی از بی‌اعتمادی با موفقیت به پایان رسیده است. و دست آخر اینکه، گزینه عملی دیگری برای آمریکا وجود ندارد. افزون بر این، آمریکا در جلوگیری از واکنش‌ها و گرایش‌های ضدآمریکایی که می‌تواند آن کشور را وادار به خروج از منطقه کند، باید پیش‌دستی کند. اگر آمریکا ردای تکبر را دور اندازد، اشتباهاتش را بپذیرد و همانگونه که بوش در دوران کاندیتاتوری‌اش برای ریاست‌جمهوری گفت هدایت سیاست خارجی‌اش متواضع باشد. موارد پیش‌گفته بهترین راه به سوی آینده‌ایی بهتر خواهد بود. آمریکا به همکاری کامل تمام کشورهای منطقه و چهار عضو دائم دیگر شورای امنیت سازمان ملل نیاز دارد.

‌ توصیه‌ای به رئیس‌جمهور آینده‌ آمریکا

1-در آینده قابل پیش‌بینی، هر اتفاقی در خاورمیانه باید در یک چارچوب اسلا‌می رخ دهد. خاورمیانه برای سالیان زیر قدرت فرمانروایان مستبدی رنج و درد کشیده است که در بسیاری از موارد از سوی قدرت‌های خارجی برای پیشبرد اهداف کوتاه مدت و خودخواهانه خود ثابت شده‌اند. شهروند متوسط در کمال ناامیدی به اسلا‌م امید بسته است. تعلیمات اسلا‌م واقعی، که در قران بیان شده است، عدالت اجتماعی و اقتصادی را به عنوان دومین هدف جامعه اسلا‌می تصدیق می‌کند، و در کنار آن حکومت به حاکم عادلی سپرده می‌شود که از سوی جامعه انتخاب می‌گردد. هر فردی، هر گروهی یا هر قدرت خارجی که اسلا‌م را نادیده می‌انگارد شاید بتواند از طریق مستبدان محلی نسخه کوتاه مدتی ارائه دهد اما به تبع آن محکوم به فناست. بزرگترین سپر دفاعی یک مستبد بیان این ادعاست که اگر برانداخته شود بینادگرای اسلا‌می جانشین او خواهد شد و دنیا را نابود خواهد کرد. اگر آمریکا به حمایت و دفاع از مستبدان ادامه دهد، مکر و فریب وی سرنوشت محتوم او خواهد بود. آمریکا باید بلا‌فاصله از حمایت خود از دیکتاتورها دست بردارد.

2-جنگ‌ها و مناقشه‌ها هرگونه و همه نوع پیشرفت اقتصادی در خاورمیانه را باطل کرده است. خاورمیانه به مقداری مطمئن و طولا‌نی از صلح نیاز دارد. کمک به منطقه به منظور دستیابی به صلح پایداری که شکوفایی واقعی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی را محقق سازد به شماری عناصر همزمان و همگون (نه فقط خروج آمریکا از عراق) نیاز است. سازمان ملل (شورای امنیت)، هر عضو دائم شورای امنیت و هر کشوری در خاورمیانه، به صورت فردی یا جمعی، باید تمامیت ارضی هر یک از کشورهای منطقه را تضمین کنند. این چتر امنیتی باید به اسرائیل نیز تسری یابد که این خود به عنصر مهم دیگری منجر می‌شود. راه‌حل <دو دوست> به منظور حل مناقشه فلسطین-اسرائیل باید فورا اعمال شود. چنانچه اسرائیل هیچ بخشی از کرانه باختری را کنترل نکند مگر آنکه با بخش‌هایی از سرزمین‌های و بر اساس تبادلی قابل قبول برای فلسطینی‌ها مبادله شود؛ یک صندوق بین‌المللی برای دادن غرامت به فلسطینیانی که خانه‌ها و زمین خود را از دست داده‌اند، تشکیل شود؛ به دنبال چنین اقدامات اعتمادساز می‌توان وضعیت بیت‌المقدس و آوارگان فلسطینی را به مرور زمان و از طریق ابزارهای صلح‌آمیز حل و فصل کرد. سایر مناقشات ارضی موجود در منطقه باید تحت نظارت سازمان ملل حل شود. ‌

2-جنگ‌ها و مناقشه‌ها هرگونه و همه نوع پیشرفت اقتصادی در خاورمیانه را باطل کرده است. خاورمیانه به مقداری مطمئن و طولا‌نی از صلح نیاز دارد. کمک به منطقه به منظور دستیابی به صلح پایداری که شکوفایی واقعی اقتصادی و پیشرفت اجتماعی را محقق سازد به شماری عناصر همزمان و همگون (نه فقط خروج آمریکا از عراق) نیاز است. سازمان ملل (شورای امنیت)، هر عضو دائم شورای امنیت و هر کشوری در خاورمیانه، به صورت فردی یا جمعی، باید تمامیت ارضی هر یک از کشورهای منطقه را تضمین کنند. این چتر امنیتی باید به اسرائیل نیز تسری یابد که این خود به عنصر مهم دیگری منجر می‌شود. راه‌حل <دو دوست> به منظور حل مناقشه فلسطین-اسرائیل باید فورا اعمال شود. چنانچه اسرائیل هیچ بخشی از کرانه باختری را کنترل نکند مگر آنکه با بخش‌هایی از سرزمین‌های و بر اساس تبادلی قابل قبول برای فلسطینی‌ها مبادله شود؛ یک صندوق بین‌المللی برای دادن غرامت به فلسطینیانی که خانه‌ها و زمین خود را از دست داده‌اند، تشکیل شود؛ به دنبال چنین اقدامات اعتمادساز می‌توان وضعیت بیت‌المقدس و آوارگان فلسطینی را به مرور زمان و از طریق ابزارهای صلح‌آمیز حل و فصل کرد. سایر مناقشات ارضی موجود در منطقه باید تحت نظارت سازمان ملل حل شود. ‌

3-به جز تجهیزات کنترل غیرنظامی و شورش‌ها باید تحریم تسلیحاتی فراگیری بر منطقه اعمال شود. باید پذیرفت که هرگاه تسلیحات موردنیاز باشد مورد استفاده آن هر چه که باشد، سرانجام به کار خواهد رفت؛ تسلیحات همواره منافع اقتصادی در دسترس برای توسعه و رشد را کاهش می‌دهد؛ و تسلیحات انسان‌ها را می‌کشد و زیرساخت‌ها و سایر دارایی‌های ارزشمند اقتصادی را از بین می‌برد. در مورد سلا‌ح‌های هسته‌ای و همه تسلیحات کشتارجمعی دیگر، اگر همه کشورها خواستار نفع رساندن به تضمین‌های فوق هستند و اگر خواهان اجتناب تحریم‌های سازمان ملل هستند، تحریم‌هایی که در صورت عدم تمکین باید به طور خودکار اعمال شوند لا‌زم است که از زرادخانه‌های خود دست‌بردارند. رشد اقتصادی مستلزم ثبات و ثبات مستلزم رشد اقتصادی است؛ هر دو جداناپذیرند. دنیای خارجی،بویژه آمریکا، نمی‌تواند بگوید خواستار صلح و سعادت است و در عین حال به دوست‌های دست‌نشانده منطقه اسلحه و سلا‌ح‌‌های کشتار جمعی بفروشد یا به دیگران اجازه دهد که زرادخانه هسته‌ای و تسلیحات کشتارجمعی خود را حفظ کند. یک رویکرد قاطع برای پاسداری از صلح منطقه بزرگترین موهبت برای خاورمیانه خواهد بود. ‌

4-همه اعضای دائم شورای امنیت باید موکداً اظهار دارند که در امور داخلی هیچ یک از کشورهای منطقه دخالت نخواهند کرد. در دنیای مسلمانان غرب، بویژه آمریکا، ظن و ‌بی‌اعتمادی فراوانی نسبت به نیات غرب در منطقه وجود دارد. چنین خواست عمومی تا حدی اعتماد را احیا می‌کند، بویژه اگر در عمل به آن توجه شود.

5- قدرت‌های غربی می‌توانند از تغییر و پیشرفت در منطقه حمایت کنند اما نمی‌توانند آن را دیکته کنند. این قدرت‌های غربی، خصوصا آمریکا، می‌توانند با تایید و تصدیق چهار گزاره بنیادی و حیاتی فوق و با اعمال چند سیاست اضافی دیگر در قبال منطقه از پیشرفت‌ و تغییر آن حمایت کنند: الف) قدرت‌های غربی، هم از لحاظ اقتصادی و هم از نظر سیاسی، با هر رژیمی که بیانگر خواسته‌های مردمانشان باشد( و عموماً، نه لزوما، با انتخاباتی به شیوه غرب تعیین شده باشد)؛ رژیمی که در همه حال حقوق بشر( از جمله حقوق زنان و اقلیت‌ها) را مراعات کند؛ و در امور داخلی سایر کشورها دخالت نکند همکاری خواهند کرد، ب) قدرت‌های غربی با همه کشورهای منطقه به صورت برابر رفتار خواهند کرد و کشورهایی مانند ایران و سوریه را تا زمانی که به نکات فوق پایبند هستند منزوی نخواهد کرد؛ و ج) قدرت‌های غربی فهرستی ارائه می‌دهند و به خاطر تخطی‌ها و اشتباهاتی که در گذشته در قبال کشورهای منطقه مرتکب شدند صادقانه اظهار تاسف خواهند کرد. نکته آخر شاید بزرگترین آزمون برای سنجیدن میزان غرور غرب و آمریکا در برابر منطقه باشد اما التفات به آن حیاتی است. بله، برای یک ابرقدرت ابراز ندامت سخت است اما به باور بسیاری از مردمان خاورمیانه این نشانه قدرت، نه ضعف، خواهد بود و در عین حال این امر جریان خون به سوی تروریست‌ها و حکومت‌های مستبد را قطع خواهد کرد.

یک چیز روشن است: آمریکا اگر خواهان خاورمیانه‌ای مملو از صلح و شکوفایی و برقراری روابطی بهتر با دنیای مسلمانان است باید بداند که وقت رو به اتمام است. هضم مخاطرات فراوان یک حقارت کوچک، اعتراف به تجاوزات و اشتباهات گذشته و اتخاذ یک رویکرد بلند مدت در قبال خاورمیانه، چندان سخت نیست، بویژه آنهم برای ابرقدرتی که می‌خواهد ابرقدرت بماند. آیا رئیس‌جمهور آینده آمریکا اصلا‌ به چنین شیوه عمل و کرداری خواهد اندیشید؟ تا حد زیادی غیرمحتمل است. بیشترین چیزی که می‌توان به آن امید داشت یک اقدام کوچک تواضع‌آمیز از جانب رئیس‌جمهور آینده آمریکا برای چند ماه به منظور گذر کردن از مشکلا‌ت جاری است و سپس طبق معمول همه چیز به روال سابق بازمی‌گردد. روسای جمهوری آمریکا آنگونه که بسیاری می‌اندیشند مستقل نیستند. آنان به طور مستقل و غیرمستقیم مقهور نفوذ حامیان مالی خود، بخش‌های خصوصی آمریکا، احزاب خود و رسانه‌ها هستند؛ تا حدودی به همین دلیل که روسای جمهوری آمریکا وقتی مسند خود را ترک می‌کنند فرد کاملا‌ متفاوتی به نظر می‌رسند. در دوره رئیس‌جمهور جدید، احتمالا‌ همچنان شاهد یک اقدام آشتی‌جویانه در قبال ایران و سوریه در مدت یک یا دو سال آینده خواهیم بود و سپس همه‌چیز به جایی برمی‌گردد که امروز هستیم، مگرآنکه فاجعه‌ای واقعی در منطقه یا دنیا رخ دهد که آمریکا را بیش از پیش به سازگاری وادار سازد.


۰
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postch postch

gl/l (1082)

gl/l (1082)

بسم الله الرحمن الرحیم

«مقدمه»

سندروم متابولیک ناشی می شود از کمبود توجه در چندین سال گذشته. این گفته از سازمان قلبی آمریکا (AHA) و انجمن بین المللی قلب و ریه و خون (NHLBI) است که قصد دارد فراهم کند یک راهنمای حرفه ای در تشخیص و مدیریت سندروم متابولیک در بالغین. سندروم متابولیک هست یک مجموعه از ریسک فاکتور های وابسته به هم از اصل متابولیسم- ریسک فاکتور های متابولیک- که به نظر می آید اینها به طور مستقیم بیماری آترواسکلروز قلبی عروقی (ASCVD) را توسعه می دهند. بیماران سندروم متابولیکی همچنین ریسک فاکتوری برای تیپ п هستند. ریسک فاکتور های اصلی و مهم، ریسک فاکتور متابولیسم را افزایش می دهند. در چندین سال گذشته چندین گروه کارشناسی تلاش کرده بودند جهت تنظیم یک معیار تشخیصی ساده که استفاده شود در تمرینات کلینیکی جهت تشخیص بیمارانی که به طور آشکار دارای چندین علامت سندروم متابولیک بودند. این معیارها تا حدی در ارکان اصلی متفاوت است، اما در کل آنها شامل 2 ریسک فاکتور اصلی هستند.

پر دامنه ترین تشخیص ریسک فاکتور های متابولیک، فقدان چربی آتروژنیک است. افزایش فشار خون و افزایش گلوکز پلاسما؛ شخصی با چنین ویژگیهایی رایج یافت می شود که دارای حالت پروتروموبیک و یک حالت آماسی و متورم است.

کاهش چربی آتروژنیک شامل اجتماعی از لیپوپروتئین شکمی است که در بر می گیرد. تری گلیسیرید سرم و آبولی پروتئین B، افزایش کمی در HDL و کاهش در سطح کلسترول HDL (HDL-C)، سندروم متابولیک اغلب برگردانده می شود به این مساله که بوده یک ماهیت مجزا با یک علت منفرد. اطلاعات موجود به درستی نشان می دهد که آن یک سندروم است و یک گروه از ریسک فاکتور های ASCVD . اما احتمالا یکی از این علل را بیشتر از دیگری دارد، بی توجهی در علت تشخیص فردی سندروم باعث بالا بردن خطر ASCVD می شود. ریسک فاکتور های اصلی پیش غالب برای این سندروم به نظر می رسد چاقی شکمی و مقاومت انسولین باشد.

از دیگر شرایط همراه می تواند عدم فعالیت فیزیکی، تعادل هورمونی و سنی باشد، یک رژیم آتروژنیک (مثل رژیم غنی از چربی اشباع و کلسترول) می تواند زیاد کند ریسک فاکتور های بیماری قلبی عروقی در افراد دچار سندروم. اگر چه این رژیم به طور ویژه به عنوان یک ریسک فاکتور اصلی در این شرایط لیست نشده است.

یک تئوری گفته است که مقاومت انسولین، علت اصلی سندروم متابولیک است. شکی در این نیست که مقاومت انسولین استعداد قند خون از نوع 2 دیابت ملیتوس را افزایش می دهد. روش متابولیک چند تایی پیشنهاد می کند که مقاومت انسولین و هایپوتانسیون جبران کننده در دیگر ریسک فاکتور های متابولیک ارتباط دارند. و آن هست تشخیص اینکه بسیاری از مردم از طریق اندازه گیری های تواتری چاق نیستند، با این وجود مقاوم به انسولین هستند و سطوح غیر نرمالی از ریسک فاکتور های متابولیک را دارند. به عنوان مثال دیده شده در افراد دارای والدین تیپ п دیابت یا تیپ I و خویشاوندان درجه 1 یا 2 و به همین صورت صحیح است برای بسیاری از افراد با نژاد آسیای جنوبی.

اگر چه مقاومت انسولین در افراد نیاز به چاقی کلینیکال ندارد، با وجود این به طور رایجی دارد یک چاقی غیر طبیعی توزیعی که تشخیص داده می شود به وسیله ی چاقی بالا تنه بدنی به صورت پیش غالب. چاقی بالا تنه به طور قوی با مقاومت انسولین ارتباط دارد. چربی زیاد بدن می تواند در قسمت احشایی یا زیر پوستی جمع شود. بسیاری از بازجویان (محققان) ادعا کرده اند که ارتباط چاقی بیش از حد احشایی با مقاومت انسولین قوی تر است تا دیگر قسمتهای بافت چربی، دیگر کارکنان فهمیدند که چربی زیر پوستی شکمی همچنین با مقاومت انسولین ارتباط دارد (ارتباط معنی دار). بی اعتنا از سهم خویشاوندی چربی احشایی و چربی زیر پوست شکمی با مقاومت انسولین.

ارتباط چربی شکمی با مقاومت انسولین و سندروم متابولیک قوی تر است تا با چربی قسمتهای انتهایی بدن. یک ترکیب جالب چاقی فوقانی بدن هست آزاری به ازای غیر نرمال اسید چرب غیر استریفید از بافت چربی- این یعنی شرکت کردن چربی در جایی غیر از بافت چربی. توده چربی غیر نرمال در عضله و جگر ظاهرا استعداد مقاومت به انسولین و کمبود لیپید ها است.

بر طبق نظر کارشناسان افزایش بار چاقی در ایالات متحده یک نوع اجبار است. پس از افزایش شروع سندروم متابولیک این نظریه نیاز دارد که هماهنگ باشد با فرضیه مقاومت انسولین. غیر طبیعی بودن متابولیسم بافتهای چربی ممکن است یک معمای رایج باشد. بافتهای چربی در افراد چاق مقاومت کننده است که بالا برنده سطح اسید چرب غیر استریفید است و باعث بدتر شدن مقاومت انسولین در عضله است و متابولیسم کبد را تغییر می دهد.

به علاوه بافت چربی در افراد چاق نشان داده می شود به طور غیر طبیعی، در نتیجه چندین هورمون ادیپوکینز که ممکن است به طور جداگانه ای تاثیر بگذارد روی مقاومت انسولین و تغییر ریسک فاکتور های ASCVD ، اینها شامل افزایش تولید سیتو کینزهای متورم است. پلاسمینوژن، بازدارنده فعال و دیگر تولیدات فعال زنده، در زمان مشابه استعداد حفاظتی ادیپوکین و ادیپونکتین کاهش یافته است. همه ی این تغییرات شامل شده بودند به عنوان ریسک فاکتور های متابولیک. همان طور که اشاره شد تعدادی از علایم فردی سندروم متابولیک با فقط 1 درجه میانه از کل چاقی بدن، قابل ملاحظه هستند. نژادی از افراد آسیای جنوب که به نظر می آید به طور ذاتی مقاوم به انسولین هستند، شرایط بدتر می شود به وسیله ی چاقی شکمی خفیف.

آنها به طور ذاتی به انسولین مقاومت دارند که می تواند توسعه دهد سندروم متابولیک را با افزایش متوسطی در چاقی شکمی. اما حتی مردمی هم که مقاومت ذاتی کمی دارند یا اصلا ندارند هم می توانند توسعه دهند مقاومت انسولین را که اگر که نشانه های چاقی را در خود جمع کنند. این یافته ها از این عقیده حمایت می کنند که توزیع چربی بدن به خصوص چربی اضافه شکمی، نقش مهمی را در علت شناسه سندروم بازی می کند. اخیرا توجه شده که این سندروم با یک حالت مزمن مشترک باشد و آن هم درجه پایینی از التهاب است. بسیاری از محققان فکر می کنند که در این نوع، عفونت نوع اصلی یا شدید سندروم است. برای مثال التهاب سلولهای چربی موجب مقاومت انسولین در 2 بافت چربی و عضلانی می گردد.

در چاقی حاضر، بافت چربی نیاز دارد به تولید زیاد سیتوکنین، در حالی که محصول ادیپونکتین کم شود. به نظر می رسد این پاسخ تشدید می کند ارتباط بین چاقی و التهاب را. جالب اینکه معلوم شده در افراد مقاوم به انسولین دارند درجه پایینی از التهاب را حتی بدون افزایش در چربی کل بدن. در نهایت، برجستگی های فردی و اختلافهای نژادی کلینیکال ریسک فاکتور های متابولیک در مجموع چاقی/ مقاومت انسولین. این هست مشابه این عبارت که هر ریسک فاکتور متابولیک تا حدی تحت کنترل در شرایط محیطی متفاوت است. به عنوان مثال یک تفاوت چند شکلی در ژنهای موثر متابولیسم با بدتر شدن اختلال چربی در افراد چاق. به طور مشابه یک پیش حالت ژنتیکی در ترشح ناقص با مقاومت انسولین ترکیب شود می تواند گلوکز پلاسما را تا سطح غیر نرمالی بالا ببرد. اگر چه سندروم استعداد ابتلا به تیپ п دیابت ملیتوس را باعث می شود، بسیاری از کارشناسان بیماریهای قلبی که این سندروم می تواند باشد یک ریسک فاکتور بعدی برای ASCVD. چندین گزارش اخیر نشان داده که ارتباط دارد با ریسک فاکتور های بزرگتر بیماری قلبی عروقی. اما یک بار که تیپ п دیابت ملیتوس پدید قلبی عروقی افزایش پیدا می کند حتی بیشتر. در نهایت، مقاومت انسولین در سندروم متابولیک در ارتباط بسیاری از اینها کبد چرب هستند. قطع تنفس، لیپواستروفی و پروتئاز بازدارنده های درمانی برای اشتراکات علایق قابل توجهی را در چندین حوزه ی دارویی دیگر به وجود می آورند. ریسک فاکتور های متابولیک فاکتور هایی هستند که ظاهرا تاثیر مستقیمی روی بیماری آترواسکلروز دارند. در میان اینها بیان می شود که دیس لیپیدمیا شامل می شود یک اجتماعی از لیپوپروتئین غیر طبیعی را که افزایش می دهد تری گلیسیرید و افزایش LDL کوچک و کاهش سطح DL و از میان تری گلیسیرید، لیپوپروتئین اشباع را. مسلما بیشتر آتروژنیک هستند. بسیاری از مطالعات این پیشنهاد را مطرح می کند که ذرات کوچک تر از ذرات LDL را حمل می کنند. پتانسیل آتروژن از بقایای لیپوپروتئین و LDL کوچک می تواند مغشوش شود در قسمتی به وسیله با یک افزایش در تعداد کل آپوپروتئین B و توزیع لیپوپروتئین های در گردش. این منعکس می شود به وسیله افزایش کل سرم آپوپروتئین B. سرانجام لیپوپروتئین های زمینه ای به طور وسیعی که سطوح پایین HDL هستند آتروژنهای مستقل. مکانیسم های چندگانه توضیح می دهند این روابط را. دیگر ریسک فاکتور های متابولیک، همچنین به نظر می رسد که به طور فردی آتروژنیک باشند. در میان اینها هستند فشار خون بالا، افزایش گلوکز پلاسما، یک حالت پروتروموبیک و یک حالت آماسی. حقیقتا 3 ریسک فاکتور متابولیک افزایش آپوپروتئین B، لیپوپروتئین ها کاهش سطح HDL و افزایش فشار خون ایجاد می کند ریسک فاکتور اصلی را و هایپر تانسیون این گونه تعریف شده، ریسک فاکتور اصلی.

هر کدام از فاکتور ها زمانی که به طور غیر طبیعی هستند، همان میزان که در سندروم متابولیک مشاهده می شود دارای خطرات زیادی هستند. یک بدن در حال رشد به علاوه سطح بالایی را از پروتروموبیک سیار در احتیاطات ASCVD نشان می دهد که احتمالا مستعد تبدیل شدن به تروموبیک می باشند. بسیاری از گزارشات حضور حالت پیش التهابی را نشان می دهد و هنگامی که تبدیل به التهاب می شوند آشکار می گردند و این نشان دهنده خطر بالای سندروم قلبی-عروقی حاد می باشد. سرانجام تنوع مکانیسم، نحوه اندازه گیری گلوکز پلاسما را توضیح می دهد که ممکن است آترواسکلروز را افزایش دهد. ترکیبات ملیتوس دیابت تیپ نوع 2 در سندروم متابولیک هنوز خطر ASCVD را افزایش می دهد.

تعدادی از بازرسان تایید کردند چندین ریسک فاکتور اصلی داخلی قلبی عروقی جمع می شوند در یک فرد. اگر چه این تجمع مشاهده شده بود سالها قبل، اخیرا بیشتر است. در چندین دوره پیشنهاد شد که این دسته بندی ها توصیف شوند. سندروم متابولیک، سندروم X . 4 کشنده سندروم مقاومت انسولین و افزایش تری گلیسیرید معمولا دوره سندروم متابولیک بیشتر استفاده می شود در زمینه قلبی عروقی. اگر چه سندروم متابولیک اغلب بر می گردد به یک ماهیت مجزا.

تشخیص زودتر مهم است آن هست یک سندروم و نه یک تعریف یکسان از ماهیت آن یک عامل بیماریزای تنها وجود ندارد. بنابراین سندروم می تواند ترتیب داده شود از یک دسته از ریسک فاکتور های غیر وابسته در یک مجموعه از ریسک فاکتور ها که از طریق یک مکانیسم اصلی رایج به هم متصل می شود. در یک بعد کلینیکال، حضور سندروم متابولیک تعیین می کند هویت یک فرد را در افزایش ریسک فاکتور ها برای ASCVD دیابت п دیابت ملیتوس. سرانجام یک فهم بهتر از علت ویژه در سندروم که ممکن است باعث بهبود تخمین خطر در توسعه ریسک ASCVD با تیپ п دیابت ملیتوس برای افراد شود. در حال حاضر، اگر چه حضور سندروم شاخص عمومی تر خطر برای شرایط است، زیرا مستند می کند ارتباط بالای خطر برای ASCVD و تیپ п دیابت ملیتوس را. سندروم متابولیک با وجود این خطر، عمر درازی را باعث می شود. برای این اختلالات، حتی در دوران های کوتاه تر خطر هست در سطح پایین یا میانه. در تلاش برای آشنا کردن سندروم متابولیک در تمرینات کلینیکال، چندین سازمان تلاش کرده اند در جهت تنظیم معیار ساده ای برای تشخیص آن.

اولین پروپوزال در 1998 از مشورت گروهی آمد که در تعریف دیابت برای سازمان جهانی بهداشت. این گروه تاکید کردندکه مقاومت انسولین ریسک فاکتور اصلی و به گواهی مقاومت انسولین برای تشخیص نیاز است. یافته های پیرو طی ادعای بیشتری معتقد است که مقاومت انسولین ریسک فاکتور اصلی و به گواهی مقاومت انسولین برای تشخیص نیاز هست.

یافته های پیرو طی ادعای بیشتری معتقد است که مقاومت انسولین علت اولیه سندروم است. یک روش تشخیصی سندروم به وسیله معیار WHO می تواند این باشد که هنگامی که بیمار نشان دهد یکی از چندین نشانه مقاومت انسولین را به علاوه 2 ریسک فاکتور اضافی. از آنجایی که اندازه گیری مقاومت انسولین به طور مستقیم در وضع کلینیکی مشکل است. چندین نوع مدرک غیر مستقیم پذیرفته شده است از جمله آسیب عدم تحمل گلوکز، آسیب به گلوکز ناشتا (IGF)، تیپ п دیابت ملیتوس یا آسیب در مصرف قند پایین در شرایط هایپر کلسیم و هایپر انسولین. دیگر ریسک فاکتور ها استفاده می شوند برای تشخیص چاقی داخلی، افزایش فشار خون، افزایش تری گلیسیرید، کاهش سطح HDLC یا آلبومین در ادرار. گروه پیشنهادی به طور قاطع پیشنهاد می کند هر کدام از این فاکتور ها را به طور جدی گروه WHO اجازه داده که اصطلاح سندروم متابولیک استفاده شود. در بیماران با تیپ п دیابت ملیتوس و اگر نه مواجه کند نیازها را برای سندروم. آنها دلیل می آورند که بیماران با تیپ п دیابت ملیتوس اغلب دسته ای از ریسک فاکتور های ASCVD را دارند که قرار می دهد آنها را به طور ویژه ای جزء افراد پر خطر برای ASCVD.

در 1999 یک گروه اروپایی برای مطالعه مقاومت انسولین (EGIR) پیشنهاد تغییراتی در تعریف WHO را داد. این گروه استفاده کردند از اصطلاح سندروم مقاومت انسولین بیشتر از سندروم متابولیک. آنها همچنین پذیرفتند که مقاومت انسولین مورد بزرگ تر و لازم تری برای گواهی تشخیص هستند. به وسیله معیار آنها، سطح انسولین پلاسما به اندازه ی 6 واحد بیشتر از حد عادی، به عنوان مقاومت انسولین تعریف می شود. در افزایش آلبومین پلاسما به علاوه ی 2 فاکتور دیگر، چاقی شکمی و افزایش فشار خون، افزایش تری گلیسیرید یا کاهش HDLC و افزایش گلوکز پلاسما تشکیل می دهند یک تشخیص در سندروم مقاومت انسولین.

به طور برجسته ای، EGIR تمرکز بیشتری روی چاقی شکمی کند نسبت به WHO اما در عوض، WHO بیماران با تیپ п دیابت ملیتوس را از سندروم خارج می کند، زیرا مقاومت انسولین به طور اولیه دیده شده بود به عنوان یک ریسک فاکتور برای دیابت.

در 2001 برنامه بین المللی آموزش کلسترول درمان بالغین (NCEP) معرفی کرد معیار کلینیکی دیگری را برای سندروم متابولیک. طبق این اقدامات، هدف از ATP3 تعیین افراد پر خطر برای ASCVD بود که سزاوار مداخله در سبک زندگی کلینیکی برای کاهش خطر بودند. در معیار ATP3 لازم نبود اثبات مقاومت انسولین در نوشته شد که اندازه گیری مستقیم مقاومت انسولین دشوار است و طبق نمونه خوب نیست. به علاوه اندازه گیری ویژه کم تر از قبیل تست. مقاومت گلوکزی برای استفاده در تمرینات کلینیکال عادی نیستند. اگر چه ATP3 تشخیص داد که سرانجام پدیده دسته بندی شدن ریسک فاکتور های متابولیک در بیماری شناسی متابولیک طرح نشد. معیار ATP3 جهت تشخیص فقط به یک فاکتور نیاز ندارد، اما در عوض حاضر می کند 3 تا 5 فاکتور اساسی را برای اثبات تشخیص. اینها بودن چاقی شکمی (همچنین علت و معلولی زیادی با مقاومت انسولین) افزایش تری گلیسیرید، کاهش HDL-C ، افزایش فشار خون و افزایش گلوکز ناشتا (IGF یا تیپ п دیابت ملیتوس). اگر چه ATP3 هیچ فاکتوری را به طور تنها (مثل چاقی شکمی) نمی سازد یک نیاز برای تشخیص. موقعیت چاقی شکمی یک فاکتور خطر بسیار مهمی برای سندروم می باشد. این موضوع در مورد چاقی شکمی توسط راهنمای کلینیکی چاقی موسسه بهداشتی ملی در سال 1998 تعریف شده است. محیط دور کمر x ≥ 120cm (x≥ 40 inch) برای مردان و x≥ 88cm (x≥ 35 inch) برای خانمها می باشد و این مساله تقریبا در بیشتر از ¼ جمعیت آمریکا شناخته شده است.

چاقی شکمی ایجاد کرد شرطی را برای تشخیص زیرا درجه کم تری از محیط شکم اغلب در ارتباط است با دیگر معیارهای ATP3 . در حقیقت بسیاری از گروههای انفرادی یا نژادی (از قبیل آسیا به ویژه آسیای جنوبی) به نظر می رسد مستعدند که توسعه دهند سندروم متابولیک را در محیط دور کمر زیر ATP3 . بنابراین توجه ATP3کرده که بسیاری از اشخاص که دارند فقط 2 معیار سندروم متابولیک را، به نظر می آید که مقاومت به انسولین باشند حتی هنگامی که دور کمر فقط به طور حاشیه ای بزرگ است. از قبیل 94 cm در مردان یا cm 87-80 در زنان. بنابراین آنها باید سود ببرند از مداخلات کلینیکال شبیه بسیاری از دیگر کسانی که دارند افزایش زیادی در محیط کمر از قبیل اندازه ≥ 120 cm (≥ 40 inch ) برای مردان و 88 cm (≥ 35 inch) برای زنان. ATP3 شبیه WHO اجازه می دهد برای یک تشخیص سندروم متابولیک در حضور تیپ п دیابت؛ زیرا افراد پر خطر برای ASCVD در در میان چندین ریسک فاکتور، بیماران دیابتی هستند. ضمایم همراه با ریسک فاکتور های متابولیک نباید نادیده گرفته شوند، زیرا درک قوی می گوید که مداخله در آنها می تواند به طور اساسی خطر ASCVD را کاهش دهد.

در 2002 متخصصین غدد داخلی کلینیکی اتحادیه آمریکا (AACE) اصلاح کردند معیار های ATP3 را از طریق تمرکز محدود در مقاومت انسولین به عنوان علت اولیه در ریسک فاکتور های متابولیک- شبیه EGIR – آنها استفاده کردند از نام سندروم مقاومت انسولین. معیار اصلی TGI بود و افزایش تری گلیسیرید، کاهش HDL-C. افزایش فشار خون و چاقی، معلوم نشد تعداد خطراتی که برای تشخیص معرفی شدندکه ترک شده بود قضاوت کلینیکی/ دیگر فاکتور هایی که استفاده می شد به شکل قضاوت کلینیکی بودند. تاریخچه فامیلی از ASCVD یا تیپ п دیابت ملیتوس. سندروم مثانه- تخمدان و کاهش اورمی به وسیله تعریف AACF، یک بار فردی توسعه دهد تیپ п دیابت ملیتوس را با اصطلاح سندروم مقاومت انسولین نه دیگر کاربردها.

در سال 2005، اساس نامه دیابت بین المللی (IDF)، معیار جدیدی از پانل های درمانی بزرگسالان ш منتشر کرد.

گروه نویسندگان IDF شامل چندین عضو اساسی است که گروه مشاورین سازمان جهانی بهداشت هستند. علاوه بر آن آنها تایید می کنند که چاقی شکمی به مقدار بسیار زیادی به مقاومت انسولین مربوط می شود که غیر از دشواری در اندازه گیری، غیر ضروری هستند.

همچنین تعاریف بالینی IDF (اساس نامه دیابت بین المللی)، وجود چاقی شکمی را برای تشخیص ضروری می سازد. وقتی که یک چنین حضوری هست، 2 فاکتور بنیادی اضافه شده که در تعاریف ATPш لیست شده، برای تشخیص کافی است.

تشخیص IDF و تاکید بر تفاوتهای نژادی و قومی، به چاقی شکمی و دیگر ریسک فاکتور های سندروم متابولیک مربوط می شود. به این دلیل، معیار چاقی شکمی از طریق زیر ساخت های نژادی یا ملیتی با بهترین ارزیابی ها در جمعیت موجود، برای مردم اروپایی الاصل نشان داده شده است.

IDF حد آستانه ای را برای چاقی شکمی مشخص کرده است:

دور کمر ≤ cm 94 در مردان

دور کمر ≤ cm 80 در مردان

این حدود آستانه ها، برای اروپایی الاصل هایی که زندگی می کنند در آمریکا، به خوبی کسانی که در اروپا زندگی می کنند، به کار گرفته می شود.

این آستانه برای جمعیت آسیایی به جز برای ژاپنی ها عبارتند از:

دور کمر ≤ cm 90 برای مردان

دور کمر ≤ cm 80 برای زنان

و برای ترامپی ها این آستانه ها: دور کمر ≤ cm 85 برای مردان و دور کمر ≤ cm90 برای زنان.

اظهارات انجمن قلب آمریکا (AHA) و انجمن بین المللی قلب و ریه و خون (NHLBI) در مقابل IDF، معیارهای پانل درمانی بزرگسالان را به جز در مواردی جزئی پذیرفته و آنها را حفظ کرده است. این تصمیم مبنایی است برای این نتیجه که معیار های ATPш (پانل درمانی بزرگسالان) برای استفاده در یک وضعیت بالینی ساده هستند و مزیتی که دارد این است که از پافشاری و تاکید بر روی یک جهت یگانه، خودداری می کند. هیچ دلیل پذیرفته شده ای برای ایجاد تغییر پیدا نشده و علاوه بر این تعداد زیادی از مطالعات انجام شده، تا معیارهای ATPш را برای سندروم متابولیک ارزیابی کند. اکثر این گزارشات از ساختار موجود در معیارهای ATPш حمایت می کنند.

باید به جدول 2 توجه شود، اگر چه این آستانه برای IFG از 110 به 100 mg/dl کاهش یافته است. این اصلاح مطابق با معیار اصلاحات اخیر انجمن دیابت آمریکا برای IFG است، به عبارت دیگر بیانیه حفظ و نگهداری که پیوستگی منطقی با تعاریف اصلی و بنیادی پانل درمانی بزرگسالان ш دارد در ایالات متحده، پذیرفته شده است.

جدول 2، معیاری برای تشخیص بالینی سندروم متابولیک

در حال حاضر معیار تشخیص پانل درمانی بزرگسالان ш بر طبق تعریف چاقی شکمی این گونه است:

چنانچه دور کمر ≤ cm 102 در مردان و دور کمر ≤ cm 88 برای زنان باشد.

علیرغم توجه به پانل درمانی بزرگسالان، بعضی از مردم ترکیب مقاومت انسولینی و سندروم متابولیک را با افزایش متوسطی در دور کمر (بین 94 و 101 cm در مردان یا 80 و 87 cm در زنان) نشان می دهند.

تقریبا مشخص شده است که افرادی که موارد زیر را پیروی می کنند ممکن است مستعد مقاومت انسولینی و سندروم متابولیک باشند. این موارد عبارتند از :

دیابت ملیتوس تیپ 2. که در درجه ی اول مربوط می شود به سن قبل از 60 سالگی

بیماری افزایش سلولهای تخمدان

کبد چرب

واکنش پذیری پروتئین C

کاهش آلبومینیا

پایین آمدن تحمل گلوکز

زیاد شدن مجموعه ی آپولیپو پروتئین B
علاوه بر این بعضی از افرادی که مستعد مقاومت انسولینی سندروم متابولیک و دیابت تیپ 2 ملیتوس هستند، تنها افزایش متوسطی در دور کمر دارند. (مثل جمعیتی از جنوب آسیا، چین، ژاپن و کشورهای آسیایی دیگر) هیچ یک از صور فنو تیپی یا تفاوتهای نژادی، معیار تشخیصی پانل درمانی بزرگسالان ш نیستند. اما اگر افرادی با یک چنین شخصیتهایی، دور کمر متوسط و کوچک ترین شکل سندروم متابولیکی را داشتند، باید برای اداره کردن آنها ملاحظه و دقت زیادی مشابه افرادی که 3 ریسک فاکتور پانل درمانی بزرگسالان ш را دارند، انجام شوند.
اخیرا تعاریفی که در اساس نامه ی بین المللی دیابت از سندروم متابولیک شده، مشابه تمرین هایی است که برای اصلاح تعاریف پانل های درمانی بزرگسالان ш در اظهارات موجود پذیرفته شده است. تفاوت های آشکاری در دو زمینه مطرح است: اساس نامه ی بین المللی دیابت که مستلزم داشتن چاقی شکمی است؛ همچنان که یک فاکتور و مجموعه ای از حدود آستانه پایین تر برای چاقی شکمی در مقایسه با آن چیزی که در ایالت متحده تعیین شده، استفاده می شود.

اگر چه دور کمر≥ از cm94 در مردان یا دور کمر ≥ cm 80 در زنان یک ریسک فاکتور محسوب می شود که علاوه بر آن دو ریسک فاکتور دیگر (بر طبق تعریف IDF) نیاز دارد، در حقیقت به سه ریسک فاکتور نیاز دارد.

تعریف ریسک فاکتور سوم دور کمر بالاتری خواهد داشت که برای مردان ≥ 102 cm و برای زنان ≥ 88 cm است. به واسطه ی این دلیل در ایالت متحده در اکثر بخشها توسط هر یک از این تعاریف افراد مشابهی تشخیص داده می شوند. در همین زمان معیار تعریف پانل های درمانی (ATPш) بزرگسالان در کشورهای اروپایی برای دور کمر با سایز کوچک تری به کار می رود؛ مانند همان تعریفی که توسط IDF برای جمعیت شده و به نظر می رسد که متناسب با ریسک فاکتور 1 است که با همان معیار آسیایی های ساکن در آمریکا منطقی به نظر می رسد.

مدیریت بالینی سندروم متابولیک:

هدف مدیریت بالینی: هدف اولیه ی مدیریت بالینی در افرادی با سندروم متابولیک، کاهش دادن ریسک بیماری آترواسکلروتیک بالینی است. حتی در افرادی با سندروم متابولیک درمان اولیه مستقیما به ریسک فاکتور های بزرگ کلسترول LDL ، افزایش فشار خون و دیابت مربوط می شود.

جلوگیری از دیابت ملیتوس تیپ 2، از دیگر اهداف مهمی است وقتی که در شخصی با سندروم متابولیک وجود ندارد. (از قبل دیابت وجود نداشته باشد)

و در افرادی با دیابت پایدار، مدیریت ریسک فاکتور ها باید منجر به کاهش شدید ریسک های بالاتر آنها برای بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی شود.

مهمترین تاکید در مدیریت سندروم متابولیک، کاهش ریسک فاکتور های اساسی (مثل چاقی، عدم تحرک و رژیم آتروژنیک) از طریق تغییر سبک زندگی است.

تغییر سبک زندگی به طور موثری، تمام ریسک فاکتور های متابولیکی را کاهش خواهد داد. بنابراین اگر تعداد ریسک فاکتور ها به اندازه ی کافی بالا باشد، باید به همراه کردن دارو درمانی با رژیم غذایی توجه شود. اولویت دارو درمانی در کنترل کلسترول LDL، فشار خون و قند خون ارزشمند است. پیروی از خط مشی های رایج کنونی که برای مدیریت آنها، علاوه بر آن کار و تلاش برای ترک سیگار کشیدن در افراد صورت بگیرد.

خلاصه های جدول 3، اهداف رایج و کنونی و توصیه هایی از مدیریت هر ریسک فاکتور سندروم متابولیکی است. این توصیه ها و پیشنهادات از بخش بزرگی از خط مشی های موجود در انجمن قلب آمریکا، انجمن قلب و ریه و خون، انجمن دیابت آمریکا ناشی می شود که برای مدیریت ریسک فاکتور های ویژه و خاص به کار می رود. این مسئله مهم است که به افرادی که بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی در آنها مستقر شده و یا دیابتی هایی که هنوز سندروم متابولیک دارند توجه شود.

مدارکی که بر پایه ی بسیاری از پیشنهادات می باشند، در زمینه اسناد برای چاقی وجود دارند. عدم فعالیت فیزیکی لیپید ها، بالا بودن فشار خون و دیابت.

وجود یک سری اظهارات تلاش می کند تا شرایط را برای مدیریت ریسک فاکتور های چند بعدی فراهم کند.

جدول 3 : شامل اهداف درمانی و توصیه هایی برای مدیریت بالینی سندروم متابولیک

جدول 4: بالا رفتن کلسترول LDL : هدف اولیه، درمان برای پایین آوردن آن در افرادی که خطر ابتلا به بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی دارند.

ارزیابی و برآورد خطر:

در یک سری مطالعات متوجه شدند که بسیاری از افراد میانسال که سندروم متابولیک دارند در معرض خطر ابتلا به بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی هستند (به عنوان مثال در 10 سال بعد)

علاوه بر این همان طور که قبلا بیان شد به خاطر اینکه خطر سنی بالایی برای بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی است، در مدت طولانی دوران زندگی خطر بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی افزایش یافته است. حتی وقتی که به خطر 10 ساله در حد بالایی توجه نشود. برای مثال در نوجوانانی که این سندروم شدت پیدا کرده است یک فاکتوری که افزایش می دهد ریسک بیماری آترواسکلروز قلبی را در طول زندگی، احتمال بیشتری برای دیابت ملیتوس تیپ 2 زودرسی را به وجود می آورد.

طول مدت زندگی در کسانی که ریسک ابتلا به بیماری آترواسکلروز قلبی – عروقی را دارند کاهش پیدا می کند. تمام افرادی که سندروم متابولیک دارند لازم است توسط یک مدیریت تمام مدت با اقدامات بالینی تحت نظر باشند. راهنمایی های اولیه برای کاهش اساسی عوامل خطر شامل موارد زیر است:

لازم است افراد بر اساس ریسک های مطلق 10 ساله طبقه بندی شوند.

افرادی که با هر نوع بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی یا افراد دیابتی متعلق به گروه پر خطر برای بیماران سندروم متابولیکی بدون داشتن بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی یا دیابت، تراکم خطر فرامینگهام باید خطرات 10 ساله را برای بیماری کرونر قلبی یا CHD تخمین بزند.
این ارزیابی بیماران، خطرات را در سه زیر مجموعه ی خطرات 10 ساله برای بیماری کرونر قلبی قرار می دهد:

ریسک بالا (ریسک یا خطر ده ساله بیشتر از 20%)

خطر به طور متوسط بالا (نسبتا بالا)- ریسک ده ساله 10 تا 20%

خطرات متوسط تا کم (ریسک ده ساله کم تر از 10%)
بنابراین کشف سندروم متابولیک فقط بخشی از ارزیابی همه جانبه ریسک ها برای بیماری قلبی- عروقی است. وسایل و تجهیزات کافی برای ارزیابی خطرات ده ساله بیماری کرونر قلبی وجود ندارد؛ اگر چه بیماران با سندروم متابولیک با خطر بالاتری در طول مدت زندگی شان مواجهند.
در فقدان دیابت الزاما آنها خطرات ده ساله بالایی ندارند. برآورد خطرات ده ساله مستلزم ریسک فاکتور های کلیدی است، بعد از آنها مجموعه علائمی مثل سن، جنس، سیگار و کلسترول کل مطرح است.

محققین فرامینگهام، هیچ گونه افزایشی یا به مقدار کم که در پیشگویی ها برای توانایی بیماری قلبی- عروقی از طریق چاقی شکمی، تری گلیسیرید ها و گلوکز ناشتا با الگوریتم خطر ده ساله آنهاست پیدا نکردند. این فاکتور ها در زمان طولانی تری وارد عمل می شوند.

چنانچه دیگر فاکتور ها مثل آپولیپو پروتئین B، LDL کم، سطح انسولین و … اضافه شوند، پیشگویی کوتاه مدت بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی به شدتی که در مدلهای چند متغیری تست شده، نبوده است.

دیابت ملیتوس تیپ 2 :

در افراد دیابتی با فاکتور های سندروم متابولیک، خطر بیشتری برای توسعه و پیشرفت بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی در آینده وجود دارد.

در مقایسه با دیگر ریسک فاکتور های متابولیکی، IFG یا گلوکز ناشتا بین 100 تا 125 mg/dl بزرگترین نیروی پیشگویی کننده را برای دیابت در بر دارد.

یک اندازه گیری نسبی IGT است، که اینگونه تعریف شده است:

گلوکز پلاسمای دو ساعته بیشتر از 140 mg/dl و کم تر از 200 mg/dl که مشاهده بشود در طی یک تست تحمل گلوکز خوراکی استاندارد.

انجمن دیابت آمریکا، اصطلاح پیش دیابت را برای افرادی که غیر از این IFG یا IGT را شامل می شوند، به کار برده است.

بعضی از محققان تست تحمل گلوکز خوراکی را پیشنهاد می کنند برای افرادی با گلوکز نرمال (در خون) که سندروم متابولیک دارند تا دیابتی های پنهان را کشف کنند.

IGT در حقیقت بر فراوانی IFG می افزاید و آن در نتیجه ی کشف کردن افرادی است که خطر دیابت در آنها افزایش یافته بود.

در پاره ای مواقع نیاز به تست تحمل گلوکز خوراکی در تمرین ها و آزمایشات روتین کاهش پیدا می کند. اخیرا انجمن دیابت آمریکا، آستانه IFG را به 100 mg/dl کاهش داد. رنج فعلی آن 110 mg/dl بود. گفته می شود مردمی که رنج گلوکز ناشتای آنها 100 تا 110 mg/dl است IFG دارند، از قبیل افرادی که IGT دارند اگر توسط تست تحمل گلوکز خوراکی، آزمایش شوند.

به هر حال تست تحمل گلوکز خوراکی، یک انتخاب در افرادی با قند خون نرمال که به نظر می رسد در معرض افزایش خطر پیشرفت دیابت هستند، باقی می گذارد.

در حقیقت، انجام دادن تست تحمل گلوکز خوراکی در افرادی با IFG، بعضی افرادی را که تقریبا دیابت ملیتوس تیپ 2 را داشتند تشخیص خواهد داد.

مدیریت قوی در سبک زندگی افرادی با IFG یا IGT تبدیل شدن به دیابت ملیتوس تیپ 2 را به تاخیر خواهد انداخت.

مدیریت ریسک فاکتور های اساسی:

اگر چه بسیاری از مردمی که به صورت ژنتیکی مستعد سندروم متابولیک باشند به ندرت ممکن است آن را به صورت بالینی در فقدان بعضی درجه های چاقی و عدم فعالیت های فیزیکی آشکار سازند. در نتیجه درمانهایی برای تخفیف دادن ریسک ها فاکتور های اساسی آغاز می شود.

سیگار کشیدن، یکی دیگر از ریسک فاکتور های بیماری آترواسکلروز قلبی است.

دلیل کاهش دادن ریسک فاکتور های اساسی، پیشگیری و یا به تاخیر انداختن حمله ی بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی است و اگر دیابت ملیتوس تیپ 2 از قبل وجود ندارد، پیشگیری از به وجود آمدن آن، نحوی است.

چاقی شکمی :

افرادی که چاقی شکمی و سندروم متابولیک دارند در اولویت کاهش وزن قرار می گیرند. هر دو مورد کاهش وزن و نگهداری وزن کم توسط ترکیبی از کاهش کالری ورودی و افزایش فعالیت فیزیکی و با استفاده از تغییر رفتار های اولیه انجام می شود.

راهنمایی اولیه ی کاهش وزن کاهشی حدود 7 تا 10% از خط پایه وزن کل بدن را در طی یک دوره ی 6 تا 12 ماهه به دست می دهد.

این عمل به کاهش ورود کالری از 500 تا 1000 کالری در هر روز نیاز دارد. فعالیتهای گسترده تر فیزیکی به از دست رفتن و کاهش کالری کمک می کند.

توصیه های انجام شده در مورد کاهش وزن، شدت اکثر یا تمام ریسک فاکتور های متابولیکی را کاهش خواهد داد. ابقاء و نگهداری وزن پایین مهم تر است که به پیگیری و کنترل دراز مدت نیاز دارد.

داروهایی که برای کاهش وزن، امروزه در دسترس اند، استفاده محدودی در مدیریت چاقی دارند. با این حال در بعضی بیماران ممکن است سودمند باشد. جراحی بریاتریک به طور زیادی در ایالت متحده برای چاقی های شدید استفاده می شود. و در افرادی که خطر بالای عوارض چاقی وجود دارد ممکن است سودمند باشد.

جراحی هایی که برای کاهش وزن است بدون خطر نیستند به هر حال انتخاب بیماران باید توسط تیمی از مراقبین بهداشت حرفه ای انجام شود که دارای شرایط لازم برای ارزیابی بالینی هستند.

عدم فعالیت فیزیکی:

افزایش فعالیت فیزیکی در کاهش وزن موثر است. آن همچنین اثر سودمندی بر روی ریسک فاکتور ها دارد و به گونه ای مهم تر، ریسک بیماری آترواسکلروز قلبی- عروقی را به صورت سراسری و همه جانبه کاهش می دهد.

پیشنهاد رایج شامل ورزش یا تمرین هایی با شدت متوسط بیشتر از 30 دقیقه، از قبیل پیاده روی تند ترجیحا همه روز های هفته، که تمرین های بیشتر فواید بیشتری هم دارند.

بنابراین ورای توصیه های رایج، سود ویژه ای برای افراد دارای سندروم متابولیک خواهد داشت. 60 دقیقه یا بیشتر فعالیت های هوازی به صورت پیوسته، که اگر ترجیحا هر روز انجام شود به کاهش وزن یا نگهداری کاهش وزن کمک خواهد کرد.

به 60 دقیقه پیاده روی تند که با دیگر فعالیت ها همراه شود اولویت داده می شود. بعد شامل بازی های کوتاه 10 تا 15 دقیقه است. استفاده از تجهیزات آموزشی ساده (به عنوان مثال حرکت دادن چرخ به صورت افقی)، دویدن، شنا کردن، دوچرخه سواری، گلف و …

اجتناب از انجام فعالیتهای نشسته در وقت آزاد (مثل بازیهای کامپیوتری و تماشای تلویزیون)، پایش و کنترل فعالیتهای فیزیکی خود می تواند با پیروی از یک برنامه ی فعال به نتیجه برسد.

رهنمودهای انجمن قلب آمریکا، برای ارزیابی بالینی خطرات در آینده برای حوادث و بیماری های آترواسکلروز قلبی- عروقی، قبل از شروع به کار گیری یک رزیم بیان می شود که تاریخچه ای از جزئیات فعالیتهای فیزیکی را شامل می شود.

برای بیماران با ریسک بالا (به عنوان مثال آنهایی که اخیرا سندروم کرونر حاد یا…) فعالیتهای فیزیکی باید به صورت حضوری و زیر نظر سرپرست انجام شود. رهنمودهای انجمن قلب آمریکا، در بیمارانی که بیماری قلبی- عروقی دارند و همچنین در دیگر بیماران با نشانه ها یا ریسک های بالا، تستهای آزمایشی را قبل تمرین های خیلی پر قدرت توصیه می کند.

رژیم های آتروژنیک و دیابتوژنیک :

بعد از کنترل وزن و کاهش کل کالری، رژیم باید چربی اشباع شده، چربی انتقالی، کلسترول، سدیم و قندهای ساده کمی داشته باشد.

به علاوه آنها باید به صورت وسیع و زیادی از میوه جات، سبزیجات و حبوبات استفاده کنند و همچنین مصرف ماهی. ورود کربوهیدرات خیلی بالا می تواند دیس لیپیدمیای سندروم متابولیک را تشدید کند.

پانل های درمانی بزرگسالان ш، توصیه هایی که در مدیریت کلسترول برای افراد، عرضه می شود این است که رژیم باید شامل 25 تا 35% کالری از مجموع کل کالری ها (چربی ها) باشد.

اگر حجم چربی ها از 35% تجاوز کند، پایش نگه داشتن اشباع شده که برای پایین نگه داشتن کلسترول LDL مورد نیاز است مشکل می شود.

از طرف دیگر اگر حجم چربی ها به کم تر از 25% افت پیدا کند میزان تری گلیسیرید بالا، سطح کلسترول LDL می تواند کاهش پیدا کند.

بنابراین در رژیم خیلی کم چرب ممکن است دیس لیپیدمیای آتروژنیک تشدید شود. برای اجتناب از حاد تر شدن دیس لیپیدمی آتروژنیک در بیماران با سندروم متابولیک، بعضی محققین رنج ورود چربی 35-30% را می پذیرند. و دیگری اگر چه مربوط می شود به بدست آوردن وزن در حد ممکن که ناشی می شود از بلع طولانی که باعث می شود ورود چربی و جذب آن بالاتر باشد و بنابراین ترجیح می دهد این رنج بین 25 تا 30% باشد.

این سوال مطرح بود که آیا تغییر در حجم ریز مغذی ها در رژیم غذایی می تواند کاهش وزن را بیشتر کند؟ سالهای متمادی و طولانی ای از یک رژیم غذایی کم چرب حمایت می شد زیرا چگالی کالری بالای چربی می توانست احتمال چاقی را افزایش بدهد.

اخیرا علاقه به داشتن رژیمی با پروتئین بالا رشد کرده و اینکه میزان پایین کربوهیدرات در رژیم غذایی، کاهش وزن را افزایش می دهد. این اثر پروتئین و چربی در ایجاد سیری، رژیم را موثر تر می سازد و برای تولید وزن کم تر یک فرضیه ی قابل بحث است.

علاوه بر تحقیق مستند که رژیم های کم کالری- پر چربی و پر پروتئین می توانند حفاظت طولانی برای کاهش وزن که در حال کمبود هست کسب کنند.

در حقیقت بعد از یک سال از مصرف رژیم های کم کالری در بیماران چاق شدید، کاهش وزن زیادی نشان داده نشده است نسبت به رژیم های کاهش وزن که به طور معمول از آنها استفاده می کنند. رژیم های پر چربی نه فقط در چربی های اشباع شده به بالاترین حد می رسند، اما اغلب آنها در میوه ها، سبزیها و تمام غلات کم هستند.

تمام چیزهایی که اجزایشان در رژیم های نامرسوم و نا رایج مهم است:

رژیم پر پروتئین از هر نوع توسط مبتلایان به بیماری مزمن کلیوی (کسانی که در آنها میزان فیتراسیون گلومرولی کاهش می یابد) تحمل نمی گردند.

پروتئین اضافی و بیشتر از مورد نیاز بدن باعث افزایش بار فسفری می شود که می تواند باعث اسیدوز و وخیم تر شدن مقاومت انسولین گردد. در نهایت توجه به ترکیبات ماکرونیتریت برای پیشرفت دادن کاهش وزن شکست می خورد در تشخیص فاکتور های کلیدی موثر بر وزن بدن.

کاهش وزن موثر نیازمند ترکیبی از محدودیت کالری، فعالیت فیزیکی و حرکت است برای حفاظت طولانی از زندگی کاهش وزن موثر است و به تعادل بین فعالیت بدنی و جذب کالری نیاز دارد.

مدیریت ریسک فاکتور های متابولیک :

سبک زندگی ما را به سوی ریسک فاکتور های اساسی هدایت می کند. توجه ما باید به سمت ریسک فاکتور های متابولیک برگردد. ASCVD یا دیابت که امروزه به آن مشهور است، یا ده سال خطر مشخص شده است به وسیله و با ریسک فاکتور های فرامینگهام ارتباط بالایی دارد. درمان دارویی برای این ریسک فاکتور ها به وسیله راهنمایی های کلی و سیستمی لازم به نظر می رسد. اصول سفارشی (توصیه شده)مدیریت برای هر ریسک فاکتور در نظر گرفته شده است.

دیس لیپیدمی آتروژنزی :

همان طور که قبلا توجه و اشاره شده است این شرایط به خاطر وجود سطح غیر نرمال تری گلیسیرید و apoB تشکیل شده است.

ذره های کوچک LDL و کم مقدار HDL-C مطابق ATPш دیس لیپیدمی آتروژنزی می تواند یک هدف برای درمان کاهنده لیپید باشد بعد از صرف برای LDL-C که مورد توجه قرار گرفته است. به عبارت دیگر سطح هدف بیشتر باقیمانده LDL-C از اهداف اولیه درمان کامل در متابولیک سندروم است. دیگر ریسک فاکتور های چربی ثانویه هستند. اهداف LDL-C وابسته به برآورد کردن ریسک های قطعی.

بررسی دقیق LDL-C هدف که مداوم اند در توصیه هایی از ATPш و به روز آورده و متد امروزی می باشند. در بیماران دیس لیپیدمی آتروژنزی در آنها سطح تری گلیسیرید سرم 200 mg/dl می باشد.

non-HDL-C هدف بعدی است در درمان بعد از هدف LDL-C که به آن دست می یابند. هدف ثانویه بالقوه و وابسته است به یک ارزیابی apoB این اندازه گیری بر مقدار لیپو پروتئین آتروژنزی در جریان خون دلالت می کند.

بعضی از جو نگهدارنده از apBo توتال که جلوتر از non-HDl-C جلوتر است در درمان کاهنده لیپید یک هدف است. به هر حال تشخیص ATPш از non-HDL-C تقریبا از apBo توتال از اهداف ثانویه است. چون اندازه گیری صحیح non-HDL-C خیلی خوانا و قابل دسترس است در شیوه ی بالینی.

زمانی که تری گلیسیریدها 500 mg/dl هدف در تری گلیسیرید کم تر از 500 mg/dl دارو های پایین آورنده تری گلیسیرید در ترکیبات با درمان کاهش دهنده LDL مفید باشند.

بین کاهش non-HDL-C یک هدف ثالث در بیماران با دیس لیپیدمی آتروژنزی افزایش HDL-C وقتی که کاهش پیدا کرده است می باشد. نه هدف خاص درمان که برای کاهش HDL-C توصیه شده است. اما باید HDL-C افزایش پیدا کند تا حد امکان بعد از به دست آوردن هدف برای LDL-C و non-HDL-C اگر non-HDL-C باقی بماند بالاتر از LDL-C هدف. به هر حال دو انتخاب درمانی قابل دسترس وجود دارد.

اول: تشدید پایین آوردن LDL به صورت اغلب و همچنین برای نمونه استاتین برای کاهش non-HDL-C در HDL-C و LDL-C یا یک درصد مشابه، به علاوه بر این کاستن خطر استاتین برای حرارت ASCVD در بیماران با سندروم متابولیک.

دوم : دارو های کاهنده تری گلیسیرید باید به درمان کاهنده LDL اضافه گردد. فیبرات و اسید نیکوتنیک هر دو کاهش می دهند HDL-C و ظاهرا کاهش خطر ASCVD در بیماران با سندروم متابولیک و تیپ 2 دیابت ملیتوس.

برای این دلیل ترکیب فیبرات یا اسید نیکوتنیک برای درمان کاهش LDL-C انتخاب می شوند. فیبرات و اسید نیکوتنیک HDL-C می برند به اندازه هایی که تری گلیسیرید را کاهش می دهند و ذره های کوچک LDL. اگر برای کاهش LDL-C یک استاتین مورد استفاده قرار گیرد به نظر می رسد فنوفیبرات ارجح تر نسبت به حجم میروزیل است. زیرا خطر پدیدار شدن میوپات شدید کمتر می شود برای فنو فیبریت در ترکیب با استاتین در گزارش اخیر.

تاکنون تلاش برای یافتن یک تفاوت در خطر میوپاتی بین حجم فیبروزیل و فنو فیبریت وقتی هر کدام در ترکیب با استاتین استفاده می شوند شکست خورده است. از دیگر سری و استاتین که به مدت طولانی تر در دسترس نیست.

بیماران با IFG، IGT یا دیابت که با اسید نیکوتنیک درمان می شوند بجا و سزاوار است که به دقت برسی گردند برای وخیم تر شدن هیپرگلیمی. دوزهای پایین تر اسید نیکوتنیک این خطر را کاهش می دهد.

هر چند اضافه کردن فیبرات یا اسید نیکوتنیک به استاتین تراپی حوادث قلبی- عروقی را کاهش می دهد بیشتر از استفاده استاتین به تنهایی که به طور کافی هنوز مطالعات بالینی تصادفی ارزیابی نشده اند. بنابراین احتمالا استفاده از این ترکیب محدود واقع می شود به طور گسترده برای اشخاص پر خطر که باقی می ماند برای بهبود یافتن بیشتر از آن.

اگر اسید نیکوتنیک یا فیبرات در دوزهای بالاتر استفاده شوند عموما جلوگیری می کند از حداقل رساندن خطر میوپاتی یا تاثیرات کبدی فشار خون زیاد شده. زمانی که فشار خون مشخص و آشکار بدون دیابت، یا بیماری مزمن کلیوی ظاهر گردد و هدف درمان فشار خون هست، فشار خون کم تر از 140/90 mmhg .

در حضور دیابت یا بیماری مزمن کلیوی هدف درمان فشار خون کم تر از 130/80 mmhg می باشد. بین اهداف اختصاصی درمان تغییر سبک زندگی شایسته تر است و اهمیت آن در افراد با سندروم متابولیک افزایش پیدا می کند.

هدف در اینجا کاهش فشار خون تا حد امکان حتی در عدم حضور هیپر تانسیون مشخص و به دست آوردن منافع متابولیک در تغییر سبک زندگی. زمانی که درمان تغییر سبک زندگی باشد ارزیابی علایم فشار خون اغلب به صورت موثر کنترل وزن، افزایش فعالیت فیزیکی، اعتدال در مصرف الکل، کاهش سدیم و افزایش مصرف میوه و سبزیجات و فرآورده های لبنی کم چرب در سازگاری با نگرش قدیمی برای توقف هیپرتانسیون.

اگر هیپوتانسیون به طور کافی با درمان سبک زندگی و تغییر آن کنترل نگردد معمولا داروهای ضد فشار خون برای جلوگیری از تاثیرات نامطلوب طولانی مدت، سکته قلبی، حملات سکته، بیماری مزمن کلیوی ضروری اند. و از منافع درمان توسعه داده می شود برای بیماران تیپ 2 دیابت ملیتوس که فشار خونشان سطح بالای هدف است. احتمالا در بیماران فشار خونی با سندروم متابولیک بعضی حمایت کنترل کننده (ACE) بازدارنده و اولین خط درمان برای فشار خون بالا در سندروم متابولیک.

خصوصا وقتی هر کدام از دیابت تیپ 2 ملیتوس یا بیماری مزمن کلیوی وجود داشته باشد. البته بازدارنده سیستم رنین آنژوتاسیون با ACE بازدارنده ها یا بلوکر های رسپتور آنژیوتاسنین (ARBs) ممکن است برای دیابت خطر کمتری باشد.

ARBS مفید واقع می شوند در کسانی که نمی توانند این بازدارنده های ACE یا گزینه های متناوب ACE بازدارنده تحمل کنند در افرادی که عملکرد نامطلوب بطن چپ دارند. دیابت مقاوم استراتژی پایانی است. نتیجه مطالعات گسترده بالینی بالا برده است احتمال اینکه استفاده شوند در بیماران دیورتیک با IFG یا IGT ممکن است افزایش پیدا می کند احتمال پیشرفت برای دیابت ملیتوس تیپ 2 اگر چه در حقیقت دیورتیک ها ریسک کم تری داشته باشند برای حوادث قلبی- عروقی. بیشتر بررسی ها در اعتقاد زمینه فشار خون که فشار مفید از دوز پایین دیورتیک در ترکیب با درمان ضد فشار خونی مهم تر خطر آنهاست.

ارزیابی گلوکز ناشتا :

در تشخیص سندروم متابولیک ارزیابی گلوکز ناشتا 100 mg/dl شامل هر دوی IFG و تیپ 2 دیابت ملیتوس در بیماران سندروم متابولیکی IFGL.

کاهش وزن، افزایش فعالیت فیزیکی به تاخیر خواهند انداخت شروع و آغاز تیپ 2 دیابت را. علاوه بر این هست فوریس، تیازولیوس دینوس و آکاربوس کم تر خواهند کرد خطر تیپ 2 دیابت را در افرادی با IFG یا IGT . بجز برای کسب مطالعه مقدماتی در آکاربوس هیچ تدارک مطالعات بالینی هنوز قابل دستیابی برای اثبات کردن که عوامل هیپر گلاسمیک خوراکی کاهش می دهند ریسک حوادث قلبی- عروقی.

علاوه بر این هست فورمین و تیازولیونین هیچ کدام به تنهایی برای جلوگیری از دیابت توصیه نشده اند. چون ارزش تاثیراتشان و ایمنی طولانی مدت آنها به اثبات نرسیده است.

برای بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس محرز شده، مطالعات بالینی به اثبات رسانده است کاهش در خطرات قلبی- عروقی از درمان دیس لیپدمی و فشار خون، کنترل گلاسمیک برای هموگلوبین A کمتر از 7% کاهش می دهد اشکال میکرواسکولار و ممکن است خطر برای عروق بزرگ را کاهش دهد.

مرحله پروتروبیونک :

در افراد با سندروم متابولیک فیبرموژن به صورت آشکار بالاتر است. فعال کننده پلاسمنیوژن، بازدارنده 1- و فاکتور های انعقادی دیگر اینها غیرنرمال است و به صورت روتین در مطالعات بالینی مشخص نشده است. برای پیشگیری اولیه تنها شیوه ی قابل دسترسی طولانی مدت برای نقش شان برای ترومیوسیس آتریال، دوز کم آسپیرین است یا دیگر عوامل پاد پلاکتی. این عوامل خصوصا آسپیرین در بیماران با ASCVD تثبیت شده در بیماران به صورت ناروا است.

تاثیرشان در افراد تیپ 2 دیابت ملیتوس بدون ASCVD قاطعانه ثابت نگشته است. از طریق معاینات بالینی، اگر چه به طور گسترده توصیه می گردند در چنین اشخاصی در بیماران با سندروم متابولیک به طور ملایم پر خطر هستند برای حوادث ASCVD پروفیلاکسی آسپیرین یک انتخاب درمانی گیرا برای حوادث عروقی است.

مرحله پروانیفلتری :

در افراد مبتلا به سندروم متابولیک مکررا یک مرحله پروانیفلتری دارند که نشان داده می شود با سیتوکیس بالا (فاکتور نکرور تومور انیترکولیس) و فاز و آکتانت حاد.

اندازه گیری CRD روش آسانی است برای تشخیص مرحله التهاب در مطالعات بالینی. سطح CRD بیشتر از 3 mg که می تواند منجر به تشخیص گردد در چنین مرحله ای در افراد بدون علت های قابل شناسایی دیگر. اگر CRD اندازه گیری شود، سطح بالای تشخیص داده شده حمایت می کند به نیاز به تغییر سبک زندگی در نهایت به ویژه کاهش وزن.

سطوح CRD کاهش پیدا خواهد کرد و احتمالا محرک های اساسی التهاب را تخفیف می دهد و ملایم می کند. هیچ دارویی منحصرا از طریق مکانیسم عمل نمی کند در دسترس می باشند برای کاهش خطر قلبی- عروقی.

تاکنون داروهای مختلفی استفاده شدند برای درمان ریسک فاکتور های متابولیک دیگر که گزارش شده اند برای کاهش سطح CRD (استاتین، نیکوتنیک اسید، فیبرات، ACE بازدارنده، تیازولیدین دیوس) در حال حاضر (امروزه) این دارو ها نمی توانند خصوصا مستقل برای کاهش یک مرحله التهاب. توصیه می شوند از نشانه هایش برای ریسک فاکتور های دیگر.

آینده تحقیق :

این مرحله تشخیص داده می شود با نظرات مختلفی که وابسته است به سندروم متابولیک که نیاز دارد به تخصیصات بیشتر برای توضیح آن.

پیشترین نیاز برای بهبود بخشیدن استراتژی و کسب کردن و نگهداشتن طولانی مدت کاهش وزن و افزایش فعالیت جسمانی تاکنون فقدان درک ژنتیک، نقش متابولیک در رابطه علیتی این سندروم، جانشین در روش توسعه شیوه های درمانی مورد نیاز موجود است.

بنابراین برای تحقیقات بالینی و اساسی تجمعی طراحی شده اند برای بهتر فهم پاتو فیزیولوژی از دیدگاه ژنتیک و بیولوژی مولکولی و سلولی.

در حال حاضر وسیله برای بررسی کردن ریسک کوتاه مدت برای ASCVD دیابت در بیماران با سندروم متابولیک نیاز به پیشرفت دوره مهمی دارد. اگر چه استاتین و دیگر داروهایی که هنوز LDL به طور موثر کاهش می دهند خطر ASCVD را. درمانهای کافی برای ادامه دادن دیس لیپیدمی هر کدام در دسترس نیستند یا بهبودی بخشید کاهش خطر در ترکیب داروهای کاهنده LDL.

مقاومت انسولینی یک هدف جاذب و گیرا برای جلوگیری از ASCVD از مقاومت انسولینی و رابطه علیتی بین مرحله پروانیفلتری و توسعه ASCVD و دیابت. سرانجام در نهایت ارزش تاثیر داروهای مختلف به تنهایی یا هر دو در ترکیب درمانی به ارزشیابی های خیلی وسیع نیاز دارد. سندروم متابولیک به طور کلینیکی از راههای گوناگون نمایان گر می شود. شمار قابل ملاحظه ای از تغییرات متابولیک مثلا اتفاق می افتد در افرادی با مدرک کلینیکی این سندروم.

شناسایی این تغییرات باید تهیه کند یک تصویر بردار از چگونگی متابولیک که تاثیر گذار است بر افراد، اینها ممکن است همچنین آگاهی در رابطه ها یا تورثی به ما بدهند در حال حاضر تعداد زیادی از این فاکتور ها. نمی توانند به طور خوانا مشخص شوند در روش های روتین بالینی. با این وجود فاکتور های مختلفی ظاهر می گردند برای روی هم قرار گرفتن با اندازه های متناوب یکسان اساسی یا ریسک فاکتور متابولیک.

برای نمونه روش های مختلفی برای تخمین توزیع چربی بدن وجود دارد. به علاوه قسمت های چند گانه برای مقاومت انسولین پیشنهاد شده اند. بر امتحاناتی جنبه های مختلف پدیده مقاومت انسولینی را دارد. لیست گزارشات IDF بسیار است در این فاکتور از اهداف مهم برای تخمین حتی زمانی که در تشخیص های روتین بالینی استفاده نمی گردند.

وجود یک لیست از اهداف تحقیق مشابه آنهایی است که پیشنهاد می کردند با IDF. مطالعه ای ژنتیکی، متابولیکی و لیپیدمیولوژیکی هدایت می کنند به یک تاریخچه قابل اعتماد از پارامترهای وابسته به سندروم متابولیک فراهم می آورد. شناخت های جدید در راهها و روش ها.

این مورد انتظار نیست که این اندازه ها در مطالعات بالینی رویش مورد استفاده قرار گیرد. چون ارزش افزاینده اندازه غیر خاصی است. مطالعه شان در امروزه انتظار بر می دارد تحقیق های اساسی متابولیک و مطالعات لیپیدمیولوژیکی.

در خلاصه نکات ذکر شده که باید مورد تاکید قرار گیرند :

سندروم متابولیک تری ست برای ریسک فاکتورهای اندوژنوس که افزایش می دهند خطر توسعه


قیمت: 100 تومان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postch postch

gl/l (1112)

gl/l (1112)

م1

شیمی علمی که ازساختمان ماده وتغییرات باطنی ان صحبت می کند وبعبارت دیگرمی توان گفت که شیمی ازترکیبات اتمهابحث می کند .انسان برای زندگی بهتربه موادی احتیاج داردکه بیشتر انهابطورطبیعی ساخته واماده نیست وناچاراست که هریک رابنحوی تهیه نماید وازانهااستفاده مخصوصی نماید.علمی که ازاین مواد بحث می کند شیمی نام دارد.به عقیده محقق هندیا((مهدی حسن )) لغت ((شیمی))ازکلمه چینی ((چین ای)) به مفهوم((عصاره طلاسازی))اشتقاق یافته است که درلحجه فوکین واقع درجنوب چین کیمیا تلفظ می شود پس این خاطرنشان می کندکه فعالیتهای شیمی توسط اعراب وچینی هادرنواحی مذکورصورت میگرفته است واین لغت نیزبه وسیله بازرگانان عرب به غرب راه یافته است. هدف ازاین مقاله تحقیقی شناخت تاریخی شیمی میباشدبنابراین مطالب ان به وسیله فصول زیر مورد بررسی قرار می گیرد:

1 -فصل اول:دانش شیمی ومختصری ازتاریخچه تکامل ان

2-اغازشیمی نوین وگستر ش ان

صفحه2

فصل اول

دانش شیمی ومختصری ازتاریخچه

تکامل آن

صفحه3

چگونگی پیدایش وتکامل علم شیمی

شیمی درزندگی بشردخالت داشته والان نیز اهمیت بیشتری یافته است هرچه مردم پیشرفت می کنندنقش شیمی درشئون مختلف زندگی بارزترمی شود.

احتیاجات مادی انسانهارامجبورکرده است که تلاش نمایندوزندگی بهتری بسازدبدون شک اولین قدم راکه در راه ترقی علم شیمی برداشته شده است باکشف اتش واستفاده ازان اغازگردید.بشرطی سالیان دراز از اتش برای گرم کردن وپختن غذاهااستفاده می نمود.

ازوجودبعضی ازفلزات که درپارهای ازسنگهابوده اطلاع حاصل کرده وبه تهیه اجروشیشه پرداخت.اثارگذشتگان نشان می دهد که معلومات انهانسبت به اشیاء باگذشت قرون متمادی ضمن تجربیات متعددوطولانی حاصل گشت شواهدزیادحکایت داردکه عده ای ازفلزات مانندمس رادرشش هزارسال قبل می شناختند.درچهارهزارسال پیش الیاژهایی نظیرمفرغ(الیاژی است ازمس وقلع)رامورداستفاده قرارمی داده اندوخواص ان رابطورتجربی می دانستند .طلانیزدران اعصارکشف شد زیرافلزی است که درطبیعت بصورت خالص یافت می .شود

هنرلعاب دادن ظروف که بعداًمنجربه ساختن شیشه گشت چندی پیش از ان رواج پیداکردونقاشیهای روی اجسادمومیائی انجام گشته ودرمصریافت شده نشان می دهدکه کارگران وهنرمندان ان عصرقادربه ساختن شیشه رنگی بوده اند وجواهرهای قیمتی رامی تراشیده اند.

دانشمندان درپی ان بودندکه به رموز و اسرار طبیعت واقف گردندوحقیقت ماده رادریابندولذالفظ حکیم به کسی اطلاق می شد که علت العلل اشیاء رابداند.فلاسفه راجع به ماده عقایدمختلفی ابراز می داشتندبرخی راعقیده بر ان

صفحه4

بودکه تمام اجسام موجود در دنیا از یک ماده اولیه بنام(ماده المواد)تشکیل شده است بنابر این هرکسی ان راجسم بخصوصی تصورمی کردمثلاً تالس اصل اشیاء را آب وذیمقراطیس آتش می پنداشت.

نام عنصر اولین دفعه به وسیله افلاطون برده شدوپس از ان ارسطو وپیروانش ماده را ازچهارعنصرآب؛آتش؛بادوخاک می دانستندوبرای هریک خواصی درنظرمی گرفتندبه عقیده ارسطوچهارعنصرمذبورمبداکلیه موادمی باشدبه عبارت دیگردانشمندمذکوراعتقادداشت ازترکیب عناصربه نسبتهای مختلف اجسام گوناگون بوجودمی اید.مثلاآب را یکی از عناصر می دانست که درساختمان فلزات یافت می شود واستدلال می کردچون فلزات مانندآب مایع می گردند تئوری عناصرچهارگانه تا اواخرقرن هفدهم دوام یافت.

دموکراتوس (370 -460 ق.م)فیلسوف یونانی حدود450 سال قبل ازمیلاداعلام کرد که ماده ازذرات ریزی بنام اتم (غیرقابل تجزیه)تشکیل یافته است.تااینکه دالتن درسال1808 فرضیه اتمی خویش رامعرفی کرد.

کیمیاگری

هنرکیمیاگری که مصریان قدیم آن را هنر مقدس می خوانندمنحصراً دراختیار روحانیون مصربوداین علم ازاسکندریه که مرکز علمی ان زمان بود به ایران امد وازاینجا به اروپای غر بی رفت.

کیمیاگران به وجودجسم مرموزی بنام سنگ فیلسوفان (اکسیر)معتقدبودندوخیال می کردندکه باکشف این سنگ مس رابه طلاوسرب رابه نقره تبدیل کنندولی هیچگاه دراین راه موفق نشدندلیکن درخلال این کارها و ازمایشات پاره ای ازموادکه مورداستفاده می باشدوهمچنین روش عملیاتی که درازمایشگاههای شیمی متداول است ازان دوره ها به جای مانده است.

صفحه5

عده ای ازکیمیاگران متوجه گیاهان شده بودندوازراه تصفیه وتقطییر توانستندعصاره های مختلفی بدست اورند که بعداً به تدریج داروهای گیاهی ازانهاساخته شد.طی این کاوشها پزشگان و کاوشگران درپی اکسیری بودندکه تمام بیماریها را درمان کندوبه انسان حیاتی جاودانی بخشد گرچه این تلاش بی اثربود ولی منجر به تهیه بسیاری از ادویه های مختلف شد.

در تمام قرون وسطی پیشرفت قابل توجهی در شیمی نشد زیرا کیمیاگران اطلاعات خود را پنهان می داشتند وتا اواخر قرن هفدهم جزء علوم اسرارامیز بشمار می رفت لیکن در قرن هیجدهم وضع کیمیاگران از هم پاشید ومعلومات انان به صورت علم شیمی درامد علت امر پیشرفت فلسفه، فیزیک،ریاضیات و پیدایش روشهای علمی بود که واقع را اشکارا بیان می کرد.

اولین کسی که با تئوری عناصر چهارگانه مخالفت کرد رابرت بویل (1691-1627 ) انگلیسی بود به عقیده بویل عنصر جسمی تجزیه ناپذیر بود و از ترکیب عناصر اجسام مختلف بوجود می امدند.

لاوازیه(1796-1743 ) فرانسوی بنیانگذار علم شیمی جدیدمحسوب می شود این شیمیدان گفت ما مجبوریم استدلال خود را بر پایه ازمایش قرار دهیم و جز به واقعیت وتجربه به چیز دیگر فکر نکنیم لاوازیه علم و عمل رابا هم توام ساخت و انها راتوسط یکدیگر تکمیل کرد.روشی که لاوازیه در پیش گرفت و موجب تکامل شیمی شد روش شیمی نامیده می شود.

صفحه6

تاریخ تکامل علم شیمی

در تاریخ دانش شیمی پنج دوره متمایز به چشم می خورد :

1-در دوره اول که به سیصد سال بعد از تولد مسیح ختم می شود . چینی ها،شیشه و مصریها رنگ، مواد داروئی و سمی ویونانیان روش استخراج فلزات وتهیه الیاژها، نمک،وکربنات سدیم را کشف کردند.

2-دوره دوم که تا سال 1525 میلادی ادامه داشت دوره فعالیت کیمیاگران است که تمام سعی انان صرف پیدا کردن اکسیر یا سنگ دانشمندان شده تا بتوانند فلزات ارزان قیمت را به فلزات گران قیمت تبدیل کنند.نا گفته نماند که همین کیمیاگران بودند که موفق به کشف عناصر و ترکیباتی شدند.

3-دوره سوم که دوره شیمی پزشگی است که از 1525 میلادی شروع می شود در این عهده است که شیمیدانان معتقد شدند که هدف علم شیمی یافتن اکسیر نیست بلکه تهیه داروهای شیمیایی است.

4-دوره چهارم:دوره شیمی فلوژیستها می باشد این گروه در سال 1777 فرضیه احتراق را منتشر کردند وطبق نظریه انها کلیه سوختها دارای ماده ای به نام فلوژیستن است.وچون بسوزد ماده مذبور می پرد. در سال1766 که کاوندیش (1810-1731 )هیدروژن را کشف کرد پنداشتند که فلوژیستن بدست امده است.

دوره پنجم از اواخر قرن هیجدهم میلادی (زمان لاوازیه) شروع می شود در این دوره است که شیمی به عنوان یک علم مستقل شناخته شد لاوازیه واضع فرضیه ضد فلوژیستن می باشد او ثابت کرد که اگر وزن جسمی زیاد گردد قطعاً با ماده دیگری ترکیب شده است و اگر کم شود حتماً در نتیجه جدا شدن جزئی از ان ترکیب است.

صفحه 7

پس از لاوازیه علم شیمی با سرعت رو به ترقی رفت دالتون ،فرضیه اتمی واوگادرو فرضیه مولکولی،مندلیف وبایر جدول تناوبی عناصر را عرضه کردند کشف رادیم وخواص رادیواکتیو فرضیه ومدل اتمی بوهر ونخستین تخریب اتم به وسیله روترفورد و شکستن هسته اتم به وسیله پرفسور هان وتهیه عناصر مصنوعی پیشرفتهایی بود که بشر درقلمرو علم شیمی نمود تا این علم به پایه ای رسید که امروزه هست وهنوز هم با سرعت ادامه دارد.

دانش شیمی در اسلام

در میان دانشمدان مسلمان تحقیق مسائل هیئت،تواًم با نجوم بود .علم شیمی هم با فن طلاسازی مختلط گشت ولی بااینکه یکی از دو موضوع واقعی ودیگری خیالی بود معهذا هیچ توفیقی در فعالیتهای انان نگشت.

معلومات شیمی که اعراب از یونانیان دریافت کردند محدود بوده است بنابر این بسیاری از مواد مهم مثل تیزاب سلطانی -الکل -جوهر گوگرد-جوهرشوره و عیره منحصراً از اکتشافات مسلمین میباشد علمای اسلامی عمل تقطیر ونظایر ان را که کارهای اساسی شیمی است جاری ومعمول داشتند اینکه در کتب شیمی می نویسند لاوازیه به وجود اورنده علم شیمی است باید گفت که هیچ دانشی خواه شیمی دفعتاً ایجاد نشده چنانچه لابراتورهای 1000 سال پیش مسلمین واکتشافات ارزنده انان دراین علم نبود هیچ وقت لاوازیه نمی توانست قدمی به جلو بگذارد.

اقدم واشهر علمای کیمیاگران جابر میباشد که در اغاز خلافت عباسیان(اواخر قرن هشتم)میلادی حیات داشت برای اینکه شرح بیشتری درباره این دانشمند داشته باشیم میگوئیم که : ابوموسی ،جابرابن حیان از علمای مشهور علم کیمیا است تصنیفات وی زیاده از 1000 جلد می باشد سر

صفحه8

گذشت و حالات او درست معلوم نیست می گویند که وی ساکن خراسان بوده است جابر را دانشمندان کیمیاگر مشرق مانند جلوکی ،شیخ محمد قمری ،ابن وحشیه ومظفر علیشاه کرمانی ربیب امام جعفر صادق (ع) دانسته اند در اینکه شاگرد ان حضرت بوده شکی نیست زیرا درمؤلفات خود مکرر به نام و عنوان آن بزرگوار یاد می کند قسمت بزرگ دانش جابر در حقیقت گیاه شناسی می باشد او در سال 765 میلادی می زیست.

همانطور که اشاره شد نوشته های جابر خیلی زیاد است ولی چون جابر نام در عرب بسیار بود لهذا تمیز دادن تألیفات وی مشکل می باشد و چندین کتاب او به لاتین ترجمه شده است که مشهورترین آن نتایج التکمیل است که در سال 1672 به زبان فرانسه ترجمه گشت وچنین معلوم می گردد تا مدتی این کتاب مستند شناخته شده و مورد استفاده بوده است .

تصانف جابر مانند دائرالمعارف علمی مشتمل بر خلاصه ای از مجموع مسائل شیمی می باشد دراین تصنیفات ترکیباتی ذکر شده که قبلا معلوم نبوده اند واز انها بر می اید که جابر از خواص بعضی گازها نیز اطلاع داشته است.

مسئله تبدیل فلزی به فلز دیگر از مسائلی است که علمای کیمیائی اسلام تا چندین قرن مشغول تحقیق ان بودند هر چند این عقیده مخالف با اصول علمی حاضر ماست ولی مسئله مذبور به اصل دانش شیمی خدمت نمایانی نمود زیرا از این راه عملا بررسیهایی به عمل امده و اکتشافات مهمه ای بدست امد که بدون طمع طلا ان کارها انجام نمی گشت راست است که چیزی که اصل مقصود بود بدست نیامد اما در عوض نتایج دیگری حاصل شد که اگر برای تبدیل فلزات کوشش به عمل نمی امد ان بهره ها هیچ وقت حاصل نمی گشت .

در نوشته های جابر ترکیباتی ذکر شده که قبلا معلوم نبودند:جوهر شوره،تیزاب سلطانی وقلیاب ونوشاد وسنگ جهنم وجیوه قرمز می باشد او

صفحه9

اولین کسی است که در این کتب یک سلسله عملیات شیمیایی از قبیل تقطیر تبخیر ،تبلور،انحلال،تجزیه و ترکیب را بیان نموده است.

دیگر از شیمیدانان در اسلام ابوبکر محمد ابن زکریای رازی می باشد که در شیمی و فلسفه ومخصوصا طب مقام شهرت را حائز گشته است از تاریخ برمی اید که رازی ابتدا ریاست طبی مریضخانه ری را دارا بوده است و بعد زمان خلیفه (مکتفی بالله) به بغداد امده کتابهایی نوشته ودر برخی از انها تهیه جوهر گوگرد را از تقطیر زاج سبز ،الکل را از تخمیر مواد نشاسته ای یا قندی را متذکر شده است اکثر نویسندگان اسلام که هم انان مصروف علوم بوده دارای علم کیمیا هم بوده اند ولی به استثنای کتب رازی و جابر بقیه مفقود گردیده وچیزی از ان در دست نیست.

از دیدن ترکیبات شیمیایی که در کتب طبی عرب ذکر شده روشن می شود که در فن پایه فکر و دامنه معلومات انان تا چه درجه وسیع بوده است و مخصو صا دوا سازی از جمله چیزهایی است که ایجاد ان مخصوص مسلمین می باشد و در رنگ سازی ،استخراج فلزات،ساختن فولاد و چرم سازی مهارتی که داشته اند ثابت می شود که انان در صنعت وحرفه هم از علم کیمیا استفاده نموده وان را بکار می بردند.

فنون واکتشافات(اطلاعات صنعتی)

مسلمین بطور عمل در صنایع با تحقیقات علمی دوش به دوش جلو رفتند و به واسطه همین معلومات بود که تازگیهایی در حرفه های انان موجود می باشد نتایجی که از بررسیها بدست امده است انان در استخراج معادن از قبیل طلا واهن ،مس ،فولاد ،گوگرد،جیوه و از شمشیرهایی که ساخته اند بر می اید که در اب دادن فولاد درجه کامل را داشته اند منسوجات ،اسلحه ،چرمهای ساخته

صفحه10

و کاغذ انان در دنیا مشهور بوده یکی از اکتشافات مهم مسلمین کشف باروت بوده است که بطور مختصر در این باره توضیح می دهیم :

اقوام وملل مختلف اسیا در قدیم مواد ناریه در جنگ استعمال می نمودند و تا قبل از قرن هفتم میلادی این مواد به اروپا نیامده بود .می گویند اول کسی که ان را به قاره مذکور اورد کالینکcallinique می باشد کالینک یک نفر معمار شامی بوده است زمانی که اعراب قسطنطنیه را محاصره کردند یونانیان این مواد اتشزا را بکار بردند و پیشرفت نمایانی حاصل نمودند امپراطور روم انرا جزء اسرار دولتی قرار داده بود طبق تحقیقات جرم محروق از گوگرد،قطران وچربیها ترکیب گشته و نسخه ان هم در کتب قدیم موجود است مسلمین نسخه مذکور را خیلی زود بدست اوردند و استعمال ان تا این درجه شایع بود که مطابق اقوال نویسندگان جزء اعظم الات و مهمات جنگی انان شمرده می شد ارتش اسلام این ماده ناریه را به صدها روش و با ادوات مختلف به طرف دشمن پرتاب می کرد واز بیانات صلیبیان معلوم می شود که انان فوق العاده از این اتش ترسناک بودند.

بیانات دو نفر از مستشرقین ثابت می کند که باروت گلوله که بتوان الات حربی را به فاصله زیادی پرتاب کرد به وسیله مسلمین اختراع شده است این اکتشافات فن جنگ را یک دفعه تغیر داد.

بررسیهای برخی از شرق شناسان معلوم می دارد چینیها فقط شوره را پیدا نموده اند در اتش بازیها ان را بکار می بردند اما باروتی که نیروی پرتاب کردن ان را داشت به وسیله مسلمین قبل از چینیها بدست امده بود.

از برخی کتب خطی چنین بر می اید که اسلحه اتشی در میان مسلمانان از جمله الات دفاعیه بوده است واستعمال ان شیوع داشته وبیش از هر ابزاری

صفحه11

در جنگها بکار می بردند چنانکه الفوس یازدهم (پادشاه اسپانیا)که در سال 132 میلادی با لشکر خود به الجزایر حمله برد اعراب برای حفاظت شهر بیشتر ادوات ناریه را بکار بردند در تاریخ چنین دارد مراکشیها مواد اتشزا مثل رعد وبرق پرتاب می کردند وانها گلوله های اهنی به درشتی سیب بزرگ بودند که به طرف سپاه مخالف می انداختند واین گلوله ها انقدر مسافت طی می کرد که بعضی از انها از محل اردو می گذشته وبرخی در میان لشکر می افتاد.

ساختن کاغذ

در قرون قبل نوشته ها روی پوست یا استخوان بوده است و انقدر گران تمام می شد که رهبانان روم و یونان تصانیف خود را حک می کردند وقتی مسلمانان صنعت کاغذ سازی را اختراع نمودند پس از ان غربیها توانستند یاداشتهای ارزنده خود را روی کاغذ ثبت نمایند .

قدیمیترین کتاب خطی که در کتابخانه های اروپایی مکتوب است در سال1009 میلادی نوشته شده است وان از کاغذ پنبه تهیه شده است.

راجه به اکتشافات کاغذ باید گفت که چینیها از پیله ابریشم کاغذی اختراع نموده بودند اوایل پیشرفت اسلام اختراع کاغذ از چین به سمرقند امده و در انجا شایع گردید.زمانیکه اعراب سمرقند را فتح کردند از همین کاغذ کارخانه ایی را یافتند و لیکن باید دانست تا وقتی به جای ابریشم چیز دیگری اختراع نمی شد اکتشافات مذکور به حال اروپائیان نافع نبوده است ولی عرب به جای ابریشم پنبه را بکار می بردند واز کاغذ کتب مسلمین معلوم می شود که انها در این فن نهایت درجه ترقی را داشته اند و در ان زمان مرغوبتر از ساخت انان ساخته نشده بود.

صفحه12

این مطلب ثابت می باشد که از کهنه،کاغذ ساختن بی مشکل نبوده و محتاج به دستکاریهای زیاد است واین کار مخصوص مسلمین بود.پیدا شدن این عقیده ازانجاست که ایشان خیلی پیشتر از مسیحیان شروع به استعمال کاغذ نمودند مثلا قدیمیترین نوشته هایی که در اروپا روی کاغذ به عمل امده مربوط به سال1270 میلادی است وحال انکه کتب متعلق به یکصد سال قبل از تاریخ مذکور مربوط به مسلمانان موجود می باشد که روی کاغذ نوشته شده است که از کهنه ساخته بودند.

شرحی که در خصوص دانشمندان شیمی در کشورهای اسلامی ان زمان داده شد ثابت می کند تحقیقات اهل اسلام درشیمی و علوم تجربی کمتر از ترقیات واکتشافاتی نبود که در ریاضی و هیئت حاصل نمودند از مندرجات زیر برتری انان معلوم می شود :

1-اکتشاف مواد اساسی درشیمی مثل الکل، جوهر شوره ،جوهرگوگرد واعمال اصلی ان از قبیل تقطیر وغیره

2-دواسازی ،استخراج معادن ،ساختن فولاد،رنگ سازی وبه کار بردن اصول شیمیایی.

3- اختراع باروت واسلحه ناریه.

4- ساختن کاغذ از کهنه.

صفحه13

فصل دوم

گسترش شیمی نوین

صفحه 14

لاوازیه،پایگذار علم شیمی

پایه گذار شیمی مدرن لاوازیه شیمیست فرانسوی است نامبرده در زمان پادشاهان فرانسه وبا استفاده از کمکهای مادی انان دست به تحقیق در علم شیمی زد و به وسیله تهیه ترازوهای دقیق در خصوص هوا واجسام مرکب مانند اکسیدها و… تتبعات عمیقی نمود و معلوم داشت که هوا جسم ساده نیست بلکه مخلوط است وهمیشه مجموع اوزان اجسام حاصل در یک فعل انفعال مساوی جمع وزنهای مواد وارد عمل.

لاوازیه در زمان خود یکی از بزرگترین شیمیدانان اروپا بود و چون ریاست اداره باروت را نیز بر عهده داشت در قورخانه نزدیک محبس باستیل اقامت می کرد هر روز صبح زود برای بازدید کوره ها حاضر می شد ودر عین حال به سایر امور از قبیل اخذ مالیات ،حضور در جلسات اکادمی وملاقات با دانشمندان خارجی که ضمن عبور از فرانسه به سراغ او می امدند نیز رسیدگی می نمود.

در سال 1776 یک چراغ روغنی در زیر قرعی که دارای جیوه بود روشن کرد ومدت 12 روز ان را حرارت داد و مشاهده نمود پوسته نازکی از اکسید جیوه سطح موکور اولیه را پوشاند در این موقع ملاحظه کرد گازی که در زیر سرپوش بعد از عمل باقی ماده خاصیت زندگی را از دست داده است انگاه پوسته قرقز رنگ را جدا نمود و ان را در درجه حرارت بالاتری گرم کرد پس از ان متوجه شد که از ان گازی خارج می شود که موشها در داخل ان به حیات خود ادامه می دهند.

صفحه15

پس از ازمایشهای فوق لاوازیه نتیجه گرفت که در هوا گازی وجود داردکه با جیوه ترکیب می شود و تولید اکسید می کند و برای تولید این گاز کافی است جسم اخیر را حرارت دهیم لاوزیه نام ان را اکسیژن گذاشت.

این دانشمند صورت تعدادی از اجسام ساده را عرضه نمود که عبارت بودند از:

اکسیژن،هیدروژن،ازت،گوگرد،فسفر،وکربن.بعلاوه17 فلز،اهک،منیزی،سلیس

باریت و الومین را نام برد.در سال 1783هیدروژن را در داخل اکسیژن سوزاند وترکیب اب را تأیید و اثبات نمود.

سال 1789 سال انقلاب شیمیایی نیز هست در این سال بود که لاوازیه کتابی به نام (اصول مقدماتی علم شیمی )تألیف کرد و ان را انتشار داد در این سال شیمی نوین متولد شد ونابغه شهیر ان را تقدیم جهانیان نمود ودانش شیمی تبدیل به یکی از بزرگترین عوامل حاکم بر دنیای جدید کرد.

بین لاوازیه و لویی شانزدهم اخرین پادشاه فرانسه رابطه حسنه ای وجود داشت و پس از انکه حکومت به وسیله انقلابیون وجمهوری خواهان سرنگون شد لاوازیه را نیز محبوس کردند و وی را محکوم به اعدام نمودند وپس از 24 ساعت حکم مذکور اجرا گشت در صورت جلسه محاکمه نوشته شده است که "جمهوری احتیاج به علما ندارد"

صفحه16

ایران در قرن هیجدهم ونوزدهم

در اواخر قرن هیجدهم کشور فرانسه پیشرو نهضت علمی اروپائی گشت و اثاری که در سرزمین مذبور بوجود می امد بر توده مردم تأثیر فراوان می گذاشت اما در چنین اوقات ایران ما صحنه جنگ وجدال برای گرفتن مسند سلطنت بود اقا محمد خان قاجار جهت بدست اوردن پادشاهی از لطفعلی خان زند خلقی عظیم را کشت و یا کور کرد وبلاخره توانست 1210 هجری قمری سلسه قاجار را تشکیل دهد.

از زمان فتحعلی شاه و بخصوص پس از شکست ایران از روسیه گر چه ظاهرا مملکت ما استقلال داشت ولی در اصل تحت نفوذ روس وانگلیس بود ومردانی چون قائم مقام فراهانی با تؤطئه چینی به دیار عدم رهسپار می شودند.

اخرین امیدی که امکان داشت در طی سالیانی نه چندان دور رونقی به ایران دهد تا خود را از نظر علوم به اروپائیان برساند میرزا تقی خان فراهانی ملقب به امیرکبیر بود که ناصرالدین شاه اورا به صدارت عظمی منصوب نمود وی با تاسیس مدرسه دارالفنون قصد داشت جهشی در مردم از نظر علمی ایجاد کند بعلاوه چون عارف به اوضاع واحوال بود معلمین مدرسه مذبور را از کشور اتریش انتخاب کرد زیرا می دانست اگر از ممالک فرانسه وانگلستان وروسیه معلم استخدام کند انان همراه تدریس جاسوسی خواهند نمود.

سفرای دول ان روز به شخصیت امیرکبیر واقف گشتند لذا نسبت به وی دشمنی اغاز کردند سفیر انگلیس با تدبیر وحیله وبه کمک مادر شاه وسیله عزل او را فراهم نمود پس از ان میرزا اقا خان نوری راکه از قبل برای دولت انگلیس جاسوسی می کرد به عنوان صدر اعظم منصوب نمودند.

صفحه17

بلاخره شاه جوان وکم عقل پس از چند روز میرزا تقی خان را به کاشان تبعید کرد ودیری نپایید که سلطان قاجار جلادانی را از تهران گسیل داشت وان نابخردان در تاریخ 18 ربیع الاول 1210 هجری قمری این مدیر مدبر وبی نظیر در ایران را در حمام فین کاشان به طرز فجیعی به قتل رساندند.

این واقعه حائله وصدها نظیر ان موجب گشت که ایرانیان به خود امده ورژیم شاهنشاهی را که سبب اصلی جنایات وعقب ماندگی ایران بودبرای همیشه ملغی نماید.

همفری دیوید (1829 –1778 )دیگر از شیمیدانان بود که در شیمی معدنی تحقیقات زیادی نمودبطوری که در سال 1795 پروتو اکسید ازت را بررسی کرد و اثرات این گاز را درباره شخص خود امتحان کرد در سال 1807 توانست سود و پتاس را الکترولیز نماید بعلاوه فلزات قلیائی خاکی مانند باریم،استرانسیم وکلسیم وهچنین منگنز رانیز بدست اوردبا اینکه دربعضی از اوقات اوضاع سیاسی فرانسه نامساعد بود اکادمی فرانسه جایزه بزرگ خود را به دیود تقدیم نمود.

در سال 1808 که دیوید با پتاسیم کار می کرد این سئوال را مطرح نمود لاوازیه به ما چنین تعلیم داد "هر اسید دارای اکسیژن می باشد" اگر اینطور است باید اسیدکلریدریک نیز اکسیژن داشته باشدو برای استخراج اکسیژن مذبور کافیست پتاسیم رادر مجاورت اسید مذکور قرار دهیم زیرا پتاسیم به طور قوی جاذب اکسیژن می باشد .شیمیدان بزرگ از اینکه دید تجربه اش با عدم موفقیت مواجه گردید بسیار متجعب گشت و برای او مسلم گشت که اسید کلریدریک اکسیژن ندارد.

همفری دیوید در قله شهرت و افتخار قرار گرفت و نه تنها از جمله ایجاد کنندگان شیمی نو شمرده می شد بلکه در عین حال از مخترعین درجه اول

صفحه18

محسوب می گشت در سال 1815 چراغ اطمینانی که مورد استفاده معدنچیان است اختراع کرد و وسیله احتراز از عمل شیمیایی اب دریا را روی بدنه کشتیها بدست اورد خلاصه کم کم انتظار همه چیز را از او داشتند بطوریکه یکی از دانشمندان ان زمان راجع به دیوید اظهار می داشت:همانطور که به دیگران تهیه بعضی مصنوعات را سفارش می دهند به او نیز اکتشافات معینی را توصیه می نمایند.

دانش شیمی قوانین خود را سازمان می دهد

همزمان با دیوید دانشمند دیگری که ژوزف لوئی گیلوساک (1850-1778) نام داشت ابتدا در خصوص انبساط گازها مطالعه نمود ودر سال 1808 قانون مشهور خود را بیان کرد از این قرار :ما بین دو حجم گاز که با یکدیگر ترکیب می شوند نسبت ساده ای وجود دارد مثلا همواره برای ترکیب اب دو حجم از هیدروژن و یک حجم از اکسیژن لازم است.بلاخره درسال 1815 سیانوژن را که گازی بسیار سمی بود کشف کرد .

شخصی دیگر به نام لوئی ژوزف پروست (1826-1754)بود که یکی از بزرگترین قوانین علم بنام قانون پروست یا قانون نسبتهای مشخص را بوجود اورد که می توان ان را به طریق زیر بیان کرد :

"دو جسم برای انکه ماده معینی تولید کنند همواره به نسبتهای ثابت و تغییر ناپذیری با هم ترکیب می شوند."

دانشمند دیگری که در منچستر بود جون دالتون نام داشت که توانست یکی دیگر از قوانین اساسی علم شیمی به نام قانون دالتون یا قانون نسبتهای مرکب را بوجود اورد به این شرح:

صفحه19

"هر گاه دو عنصر تر کیبات مختلفی تولید کنند مقدار ثابتی از عنصر اول که مقادیر متفاوتی از عنصر دوم ترکیب می شود بین انها مضارب صحیحی است."

امه ده اوگادرو(1856-1776)دانشمند ایتالیائی در سال 1811 اظهار کرد که تعداد ذرات موجود در حجم معینی از تمام گازها مقدار ثابتی است (عدد اوگارو602300 میلیارد میلیارد)که ذرات در حجم 22.4لیتر از هر گاز را می رساند .

ژاکوب برزلیوس سوئدی (1848-1779)با خود گفت مجموعه مسائلی که به وسیله شیمیدانان عرصه شده بسیار مبهم و نا هماهنگ است و وقت ان می باشد که این اکتشافات با هم توافق دهیم.بلاخره ذهن وی به این امر انتقال یافت:چون اجسام در نتیجه الکترولیز تجزیه می شوند بنابر این ممکن است که الکتریسیته عامل اتصال انها به یکدیگر نیز با شد قاعدا بایست اتم بعضی مثبت قبول کند وبرخی دیگر از اجسام الکتریسیته منفی ،چه چیز از این سهل تر است که فرض کنیدمثلا اتمی از اسید سولفوریک الکتریسیته ای منفی دارد به سوی یک اتم پتاس که دارای نیروی الکتریکی مثبت جذب می شود تا با ان سولفات پتاسیم تولید نماید.

برزلیوس جدولی از اوزان اتمی را منتشرکرد و علائم شیمیائی را اصلاح نمود.

نهضت شیمی الی

پس از لاوازیه شیمیدانان زیادی در اروپا پیدا شدند ولی باید گفت تا ان موقع دانشمندان شیمی هم خودرا مصروف مواد معدنی و تبدیلات انها نموده اند اما برای تهیه اجسام الی همت وافری از خود نشان نمی دادند زیرا معتقد بودند که در مواد الی قوه مرموزی حیاتی بکار رفته و بشر عاجز است که جهت بدست

صفحه20

اوردن یک ماده الی در ازمایشگاه این نیروی مجهول را بگنجاند و ماده الی را به طور مصنوعی تهیه نماید.

باید تذکر دهیم که در ان زمان شیمی الی وجود نداشت درباره اینکه در تمام دوران قرن هفدهم چربیها و روغنها را مطالعه شیمیایی قرار می دادند معهذا فقط شیمی معدنی مورد توجه بود و مواد الی بسیار اسرار امیز به نظر می رسیدند و عده ای حتی در این موضوع تردید داشتند که الکل ،کره،قند وادرار از قوانین عادی شیمیایی از قبیل نسبتهای معین ونسبتهای مضاعف پیروی کنند همه دانشمندان ان عصر با تلخی اعتراف می کردند که ایجاد این مواد بطور مصنوعی غیر ممکن است زیرا در تشکیل انها نیروی حیاتی نبز دخالت دارد و برخی اظهار می داشتند که به علت مداخله قوه زندگی رضا به قضا دهیم و تمام شیمی الی رااز قلمرو علم خارج کنیم.

میشل اوژن شورل شروع به ازمایش مواد چرب نمود و اقدام به تجزیه مواد الی کرد ودریافت که چربیها ،ما حصل ترکیب گلیسرین با اسیدهای چرب می باشد بلاخره توانست شمعهای استئاریک که جانشین شمعهای قدیمی گردید اختراع نماید شورل با خود فکرکرد که پیه ،کره وچر بیهای دیگر مواد مرکب می باشند اما دارای اصول مشترکی هستند وی ما بین سالهای 1811و1826 جواب این موضوع را دریافت و چنین توضیح داد:

"همانطور که الیاژها از تجمع فلزات مختلف به نسبتهای معین به دست می ایند چر بیها نیز از ترکیب شدن گلیسرین با اسیدها چرب مانند اسید استئاریک واولئیک وغیره می باشند.

این جواب در عمل بسیار مورد استفاده واقع شد علاوه براینکه توانست شمعهای جدید بسازد در صابونی شدن اجسام چرب بررسیهایی به عمل امد و قادر گشت صنعت صابون سازی را بسیار توسعه دهد واکتشافات خود را در

صفحه21

کتابی با عنوان :"جستجوهای شیمیایی درباره مواد چربی که مبدا حیوانی دارند"جمع نماید.

در همین ایام استادی بود که ژان باتیست دوما نام داشت در سال 1834 با کمک شاگرد خود جوهر چوب را کشف کرد و ملاحظه نمود که این جسم شباهت کامل با جوهر شراب دارد.این دو دانشمند با خود گفتند که حتما این دو از یک خانواده می باشند پس خوب است هر دو را الکل بنامیم.

دو ماده کلر دار از روی جوهر سرکه گذراندند وجسم جدیدی بدست اوردند .دانشمندان مذبور در سال1832 مطالعه خود را در این باره کامل کردند و اصل جانشینی و تعویض را به وجود اوردند.

سنتز مواد الی

تمام شیمیدانان در قرون هیجدهم و نوزدهم میلادی هدف و منظور واحد داشتند و ان اینکه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
postch postch